۱۳۸۸ آذر ۱۱, چهارشنبه

شهادت نردبان آسمان بود چرا برداشتند این نــــــردبان را

پیاله های شراب ساقی را شکستند تا جرعه جرعه بریزد و سیرابمان نماید اما لیلی را نمی خواستیم تا کوزه شیرمان را بشکند و بی آبرویمان سازد۰وقتی دانستیم رسم عشق است تا چنین شود و عاشقی رسوایی هم می آورد و از آن نیز گریزی نیست وقتی رسوای جهانمان نمودی نترسیدیم و بر خود نگرفتیم و همه دانستند که او دیگر همان با حیای دیروزی نیست در کوچه و خیابان سر در آورده و پای به رقص و پایکوبی نهادیم تا همگان بدانند که صوفیگری را رسمی دیگر است دیگر خواب و خورمان تو شدی و چشم انتظارت ماندیم۰بر ابروان نازک و چشم های سیاهت و چهره خوب و ناز پرورت قصه ها نمودیم و غصه ها بردیم و رازها نوشتیم و دیوانگی ها کردیم تا اخم دلت را نیز خریدار باشیم چرا جفایت را از همان ابتدای کار بر ما نراندی تا آسوده یمان سازی۰آیا میدانستی که تنهای تنها فروغ دلت مژده بی آبروئیمان خواهد بود و تنهای تنها عروج ملکوتیمان را مژده خواهی داد۰سوار بر مرکبت هفت آسمان را گشتیم و تو ندانستی و بر خیال خویش که کسی را با تو کاری نیست در دنیای خویش راحت و آسوده بسر بردی و ما را از خانه و کاشانه خویش بیرون راندی و آواره دشتها و صحراهای خشک و بی آب و علف نمودی۰پس بگذار تا پلک های سنگینت محافظ و پناهگاهی امن برای محافظت از گرد باد سوزان صحرای سرد آرزوهایمان باشد۰تا در فراقت خون دل خوردن را تجربه نمائیم چرا که کیست که در فراق یار بر راز نهان آگاهی یابد و مرحمی بر درد درونهای ریش گذارد۰
شهادت نردبان آسمان بود چرا برداشتند این نــــــردبان را
چرا بستند راه آسمان را
در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

فهمیدن و نفهمیدن از دکترشریعتی


فهمیدن و نفهمیدن
تو هرچه می خواهی باش ، اما ... آدم باش !!!
چقدر نشنیدن ها و نشناختن ها و نفهمیدن ها است كه به این مردم،
آسایش و خوشبختی بخشیده است !!!
مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟
پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.
امروز گرسنگی فكر ، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است . برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

۱۳۸۸ مهر ۲۵, شنبه

بد کردیم با آنهائیکه مدیونشان هستیم

حمیدمظاهری راد

آنانکه سلطنت 2500ساله شاهنشاهی را شکستند و امروز می بایست در سایه ولایت و حریت شاهد آزادی و مردمسالاری می بودیم0 شمه ای از چرایی نوشتنم را علیرغم ناتوانی در نوشتار عرضه میدارم0در دوران دبستان و راهنمائی همشاگردیهایم مجبورم می نمودند تا انشاء و جمله بندی هایشان را بنویسم از همان اوان کودکی انقلاب و بعدها جنگ فکرم را به خود مشغول نمود0شبها تاصبح نمی خوابیدم و در مسجد و هسته های مقاومت کشیک میدادم0ذهنم مشغول مبارزه گردید0بدلیل کم بودن سن بارها با ترفندهای فراوان بدون تشکیل پرونده به جبهه های جنگ عزیمت نمودم0تا اینکه مسئولین بسیج راضی بر این گردیدند تا کارت جنگی برایم صادر نمایند و پرونده ای تشکیل دهند آنها هم از بس برای اعزام به جبهه کارت جنگی و شناسنامه جعل نموده بودم خسته شده بودند0در ماووت عراق ترکش و موج انفجار جنگ قلم طغیانگری بر دستم سپرد که خواهان پذیرش مسئولیتش نبودم0چندی نگذشته بود که با تیر خلاص بعثی ها راهی دیار ابدیت بودم0آخرین نفسهایم را می کشیدم0ندایی سوغات استقامت برایم آورد تا بمانم و از ناگفتنی های مبارزه ره توشه های خویش را بر قلم آورم0قلم تصویرگری که بعدها بارها شکستمش تا براه خویش گردم اما همان ندا امانم را برید در دانشگاه که بودم گفتنی ها را بر قلم می آوردم و از اصول واقعی!انقلاب دفاع می نمودم هر کسی برداشتی از دست نوشته هایم داشت روزی متهم به راستم می نمودند و روزگاری چپی قلمدادم میکردند هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار منکوچکترین باجی به گروههای راست و چپ ندادم و عزم خویش را جزم نمودم تا فریب گروههای ملی و چپ و راست را نخورم0با مقاله های به سیاق اینجانب ناموزون و به اذعان همگان ((آتشین))گروههای فکری مختلف را بر آشفتم و سید دانشگاه لقب یافتم0از جانب نشریات مختلف روزنامه ها و مراکز فرهنگی درخواست همکاری و ارائه مطلب برایم سرازیر گردید اما به جهاتی خط قرمزی بر خویش قائل گردیده و از همکاری امتناع کردم0شدیدا علاقمند گروههای خط امام(ره)بوده و با موضع گیری امثال کروبی در سالهای 68تا76در جهت مبارزه با خصوصی سازی موهوم خشنود گردیدم0هر چند ممکن است ادبیات قلم تراوشگرم قابل منتشر شدن نباشداما نیرویی که مولانا را بر آن داشت تا درس و وعظ و سروری قومی را رها نموده و حقیقت را جستجو نماید در من هر لحظه این ندای مولانا جلال الدین بلخی را تداعی می نماید که: قافیه اندیشم و دلدار من گویدم مندیش جز دیدار منو در این مقال نیز سخنی با همرزمان دارم من حقیقت را در میان کشته ها و شهدا دیدم در جائیکه دور و برم پر از کشته فی سبیل الله بود اما حقیقت میان زنده ها را کسی نمی بیند0خدای ناکرده نیاید روزیکه نسلی که می آید بگوید که گوشمان از داستانهایتان پر شده است0نیاید روزیکه باکری و همت و خرازی و چمران و آوینی ها را در افسانه ها جستجو نمایند و بگویند قصه شهدای گرانمایه یاد شده رویایی بیش نبود0نیاید روزیکه در حالیکه خیال عوض کردن دنیایی را داریم بخود آریم و ببینیم که خودمان عوض شده ایم0روزی را بیاد آوریم که بندهای اسارت را پاره کردیم و بال و پر یافتیم پرواز کردیم و بالاخره یکی باید حقیقت را بگوید0برازنده نیست شناگران استقامتی که یک شبه اقیانوسی را در نوردیدند شنا کردن در حوض را بلد نباشند0

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

صمد ابراهیم نژاد مربی با اخلاق ورزشی


صمد ابراهیم نژاد مربی والیبال و فوتبال ماشین سازی تبریز بود و با من در امورات ورزشی همکاری تنگاتنگی می نمود0من هم که تازه از جنگ برگشته بودم کوشش می کردم تا جوانان را جذب امر ورزش نموده و در امور اجتماعی فرهنگی جوانان را مشارکت داده و در اغنای اعتقادی شان موثر باشم0با صمد مسابقات زیادی در سطوح مختلف ورزشی برگزار نمودیم0یادم می آید در مسابقات والیبالی که برگزار کردیم 8ملی پوش شرکت نموده بودند0صمد خاکی بوده و تکبر و حسد در مرامش نبود و تمام همتش را معطوف نموده بود تا من در رسالتی که داشتم موفق گردم0صمد وجه مردمی قویی داشته و مردم دار بود0روزی را او را ناراحت دیدم گفتم چه شده بغضش ترکید و گفت بدلیل همکاری با تو میخواهند از خیلی از تسهیلات محرومم کنند0گفتم من راضی به این امر نیستم میخواهی همکاریمان را قطع کنیم وجدانش اجازه نداد تا آخرین روزهایی که در قید حیات بود بدون هیچگونه چشمداشتی در کنارم قرار گرفت و هزینه هایی زیادی پرداخت تا به هدف والایش که همانا خدمت به نسل جوان بود نایل آید0همت کردیم و موفقیتهای مهمی در زمینه جذب جوانان کسب نمودیم مسابقات مهمی در سطوح مختلف ورزشی و در رده های گوناگون برگزار کردیم و تیم های قدرتمندی تشکیل داده و حداقل 200جوان را در امر ورزش و تهذیب نفس پرورش دادیم0نگاهش بوی غربت میداد دلتنگش می شدم و گویی برایش الهام شده بود که رفتنی است چند روزی بی خبرش بودم که شنیدم در یک تصادف جاده ای رحلت نموده بقدری نالان شدم که تا سالها امانم را برید0

۱۳۸۸ شهریور ۲۲, یکشنبه

۱۳۸۸ شهریور ۱۶, دوشنبه

نماز-2

حمیدمظاهری راد
نماز اصلی ترین حلقه اتصال انسان با معبود و مقصود بوده و مهمترین عملی است که می تواند انسان را به خدا نزدیکتر کند(حی علی خیر العمل)بعضی ها تداوم حرکت انسان در صلاه یومیه را نوعی تکرار و مکررات میدانند جوابی که به این قشر میتوان داد آن است که به نظر حقیر آدمی در گذر ایام عمر با مصائب و مسائل و شبهات فراوانی مواجه میگردد که میتوان اهم جواب آن سوالات را از نماز گرفته و بیشتر مشکلات را با نماز حل نمود0اگر زندگی تکرار قبل بود نگرانی کمتر بود ولی آدمی در سیر روند زندگی با مسائل جدیدتر و مشکلات حادتری مواجه میشود0اگر سنگینی حادثه ای بر انسان فشار می آورد با یاد آوری عظمت پروردگار می توان بر آن فارغ آمد0و یا اگر امید از باور فردی رخت بر بسته و فرد خویش را مسخ شده یافته ای یافته که نمی تواند رحمت خداوندی را باور نماید با حضور در پیشگاه باریتعالی به امیدواری رسیده و باورهای قلبی اش افزونتر میگردد0اگر خود پرستی و خود خواهی اش طغیان نموده و اسباب مشکلاتی را برایش فراهم می آورد با رکوع و سجود در مقابل یگانه پروردگار عالمیان می فهمد که در مقابل عظمت آفریننده جهانیان با بزرگی ای به اندازه خارج از محدوده ذهن بشری هیچ بوده و000و اگرها و اگرهای دیگر000اصلا فلسفه اصلی نماز کنارگذاردن ((خودپرستی))میباشد0نمازمیدان تمرین و سکوی پرش برای تسلیم شدن در برابر خداست0وقتی یک فرد عادی برای ملاقات با یک مدیر دسته چندمی ماهها انتظار می کشد و در لحظه ملاقات هم زبانش به لکنت می افتد باید خلوتش با والاترین و برترین و عظیم ترین معروف عالم را که هر لحظه مهیای دیدارش میباشد قدر دانسته و مهم بشمارد0بایستی با تمرین به این نکته پی ببرد و عادت نماید که همه چیز زودگذر است و به زودی پاسخگوی اعمالش بوده و چند روزی را مهمان زمین و زمینیان است0او با اقرار به مالکیت حقیقی خدا و تجلی اظهار عبودیت او می فهمد که همه چیز از آن اوست و اندوخته های مادی اش را باید بگذارد و بگذرد0و در کل از همه تفاسیری که شد و میشود میتوان نماز را معراج مومن دانسته و به این روایت مهم الصلوه معراج المومن اذعان نمود0در نماز با غور در عظمت هستی می توان خود را ناچیز یافت اشکال و مانع تکامل ما آن است که برای خود نوعی ربوبیت و صاحب اختیاری قائلیم که نماز این مانع را بر طرف میسازد0اگر دقت شود و به نماز با تمامی ابعاد آن نگریسته شود ذات اقدس عالمیان نیازی به نماز ما ندارد و با لحاظ جمیع شرایط و گفته ها این آدمی است که به نماز محتاج بوده و بایستی به این مهم به عنوان نیاز که کاستی ها را بر طرف نموده و روزنه امیدی بر کرانه های آسمان است نگریسته شود که مغذی ترین خوراک روحی معنوی و اعتقادی بشریت است و در صورت عمل به آن به صورت صحیح از فحشا ومنکر باز میدارد((ان الصلاه تنهی عن الفحشا و المنکر))

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

10 حدیث از حضرت زهرا (س)

حديث 1 :

حضرت زهرا (س) : در يكي از روزها ، صبحگاهان امام علي (ع ) فرمود : فاطمه جان آيا غذايي داري تا از گرسنگي بيرون آيم ؟ پاسخ دادند : نه ، به خدايي كه پدرم را به نبوت و شما را به امامت برگزيد سوگند ، دو روز است كه در منزل غذاي كافي نداريم و در اين مدت شما را بر خود و فرزندانم در طعام ترجيح دادم . امام (ع ) با تأسف فرمودند : فاطمه جان چرا به من اطلاع ندادي تا به دنبال تهيه غذا بروم ؟ حضرت زهرا (ع ) فرمودند : اي اباالحسن ، من از پروردگار خود حيا مي كنم كه چيزي را كه تو بر آن توان و قدرت نداري ، درخواست نمايم .


أصبح علي بن أبيطالب (ع ) ذات يوم ساغبا ، فقال : يا فاطمة هل عندك شيء تغذينيه ؟ قالت (ع ) : لا والذي أكرم أبي بالنبوة و أكرمك بالوصية ما أصبح الغداة عندي شيء ، و ما كان شيء أطعمناه مذ يومين إلا شيء كنت أؤثرك به علي نفسي و علي ابني هذين الحسن و الحسين . فقال علي (ع ) : يا فاطمة ألا كنت أعلمتيني فأبغيكم شيئا ؟ فقالت (ع ) : يا أباالحسن إني لأستحيي من إلهي أن أكلف نفسك ما لا تقدر عليه .

بحار الانوار ، ج 43 ، ص 59

حديث 2 :

حضرت زهرا (س) : كسي كه عبادتهاي خالصانه خود را به سوي خدا فرستد ، پروردگار بزرگ بهترين مصلحت او را به سويش فرو خواهد فرستاد .

من أصعد إلي الله خالص عبادته ، أهبط الله عزوجل إليه أفضل مصلحته .
بحار الانوار ، ج 70 ، ص 249

حديث 3 :
حضرت زهرا (س) : پاداش خوشرويي در برابر مؤمن بهشت است ، و خوشرويي با دشمن ستيزه جو ، انسان را از عذاب آتش باز مي دارد .

بشر في وجه المؤمن يوجب لصاحبه الجنة ، و بشر في وجه المعاند المعادي يقي صاحبه عذاب النار .
بحار الانوار ، ج 75 ، ص 401

حديث 4 :
حضرت زهرا (س) : حضرت فاطمه سلام الله عليها به پدر گرامي شان عرض كردند : اي رسول خدا زنان قريش به منزل من وارد شدند و گفتند : پيامبر تو را همسر كسي قرار داد كه سرمايه اي ندارد . رسول اكرم صلي الله عليه و آله در جواب فرمودند : قسم به خدا دخترم ، در خيرخواهي تو كوتاهي نكرده ام كه تو را به اولين مسلمان و عالمترين و بردبارترين اشخاص تزويج نموده ام . دخترم ، همانا اي عزوجل نگاهي به زمين افكند و از اهل آن دو نفر را برگزيد، كه يكي از آن دو را پدرت و ديگري را شوهرت قرار داد .

قالت فاطمة سلام الله عليها : يا رسول الله دخل علي نساء من قريش و قلن لي زوجك رسول الله من فقير لا مال له . فقال صلي الله عليه و آله لها : و الله يا بنية ما ألوتك نصحا أن زوجتك أقدمهم سلما و أكثرهم علما و أعظمهم حلما . يا بنية إن الله عزوجل اطلع إلي الأرض اطلاعة فاختار من أهلها رجلين ، فجعل أحدهما أباك و الَخر بعلك .
بحار الانوار ، ج 43 ، ص 133

حديث 5 :
حضرت زهرا (س) : ما اهل بيت رسول خدا ، وسيله ارتباط خدا با مخلوقات و برگزيدگان خداييم ، ما جايگاه پاك خدا و دليلهاي روشن او و وارثان پيامبران الهي مي باشيم .

و نحن وسيلته في خلقه و نحن خاصته و محل قدسه و نحن حجته في غيبه و نحن ورثة أنبيائه .
شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد ، ج 16 ، ص 211

حديث 6 :
حضرت زهرا (س) : خداوند اطاعت و پيروي از ما اهل بيت (ع ) را سبب برقراري نظم اجتماعي در امت اسلامي ، و امامت و رهبري ما را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقه ها قرار داده است .

فجعل الله ... طاعتنا نظاما للملة و إمامتنا أمانا من الفرقة .
احتجاج طبرسي ، ايران : انتشارات اسوه ، ج 1 ، ص 258

حديث 7 :
حضرت زهرا (س) : پيامبر (ص ) و علي (ع ) دو پدر امت اسلام مي باشند ، كه اگر مردم از آنان پيروي كنند ، كجي ها و انحرافاتشان را اصلاح نموده و آنها را از عذاب جاويدان نجات مي دهند ، و اگر همراه و ياورشان باشند نعمتهاي هميشگي خداوندي را ارزانيشان مي دارند .

أبوا هذه الأمة محمد و علي ( عليهما السلام ) يقيمان أودهم و ينقذانهم من العذاب الدائم إن أطاعوهما ، و يبيحانهم النعيم الدائم إن وافقوهما .
بحار الانوار ، ج 23 ، ص 259

حديث 8 :
حضرت زهرا (س) : از حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) روايت شده كه رسول خدا فرمودند : امام همچون كعبه است كه بايد به سويش روند ، نه آنكه ( منتظر باشند تا ) او به سوي آنها بيايد .

قالت فاطمة ( عليها السلام ) : قال رسول الله ( صلي الله عليه و آله ) : " مثل الإمام مثل الكعبة إذ تؤتي و لا تأتي " .
بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353

حديث 9 :
حضرت زهرا (س) : همانا خوشبخت حقيقي كسي است كه علي ( عليه السلام ) را دوست بدارد .

إن السعيد ، كل السعيد ، حق السعيد من أحب عليا .

مجمع الزوائد علامه هيثمي ، ج 9 ، ص 132

حديث 10 :

حضرت زهرا (س) : كسي كه پس از خوردن غذا ، با دستي آلوده و چرب بخوابد ، هيچ كس جز خودش را سرزنش ننمايد .

ألا لا يلومن امرؤ إلا نفسه يبيت و في يده ريح غمر .
كنز العمال ، ج 15 ، ص 242 ، ح 40759

۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

شهید آوینی:دولت پایدار فرا میرسد




نوشتاري از شهيد سيد مرتضي آويني
دولت پایدار حق فرا می‌رسد...
در انتظار روی تو...
بدون تو، نه روزهای ما چنان که باید روشن‌اند و نه شب‌های ما چنان که باید، آرام...
بدون تو، نه صدای آیه‌ها چنان که باید طنین انداز است و نه نور دیده ها چنان که باید، درخشان...
بدون تو، فریاد پابرهنه‌ها، همان مظلومان همیشه تاریخ، در گلوها فرومانده
و صدای ناله ها در چاه‌ها رسوب کرده
نه پشت پرچین باغ زراندوزان، بوی نرگس می پیچد؛
نه در دالان هزارتوی کاخ زورمندان، خبری از عدالت است...
حکایت مردانی که از عدالت حرف می زنند و سیلی می‌خورند، همچنان باقی است...
و قدم نامردانی که در معرکه فتنه، پشت به امام خود می کنند، در زمین کماکان پایدار است...
اما دل‌های مستمند و چشم‌های مسکین، همچنان به نور امید تو زنده‌اند
و به وعده حقیقی خدایی که ولی‌اش را خواهد فرستاد
و زمین را به صاحبانش باز خواهد ستاند...
اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً...
بی تو *
دلـم قرار نمی گیرد از فغان بی تو سپنـدوار زكـف داده ام عنان بی تو
ز تلـخ كـامی دوران نشـد دلـم فارغ زجام عشق، لبی تر نكرد جان بی تو
چون آسمان مه آلوده ام زتنگ دلی پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق سـر بـهـار نـدارنـد بـلبـلـان بی تـو
لب از حكایت شبهای تار می بندم اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
چو شمع كشته، ندارم شراره ای به زبان نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو
ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو
از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق چو ذره ام به تکاپوی جاودان بی تو
عقیق صبر به زیر زبان تشنه نهم چو یادم آید از آن شكرین دهان بی تو
گزاره ی غم دل را مگر كنم چو امین جدا ز خلق به محراب جمكران بی تو
*مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای (دامة برکاته)
دولت پایدار حق فرا می رسد *
انقلاب یک تغییر دفعی و غیر تدریجی است، تحولی است که به یکباره روی می دهد.
این سخنی است که به سادگی بر زبان می آید، اما بیان کننده هیچ چیز نیست مگر آنکه «علت تغییر» را دریابیم و از آن مهم تر، «علت دفعی بودن تغییر» را. «تغییر» لازمه وجود جهان است و «زمان» لفظی است بیانگر همین تغییر. عالم هستی «ذات واحد» است متحول، و درست خلاف آنچه می پندارند، این تحول علت وجود زمان است، نه بالعکس.
از اثبات این مدعا در می گذرم چرا که فرصت بسیار می خواهد و با این مبحث نیز چندان مرتبط نیست. و اما بشر، گذشته از تحولات فردی و جمعی، تحولی دیگر نیز دارد که در آن فرد و جمع را از یکدیگر تفکیک نمی توان کرد. عالم هستی ذات واحدی است در حال تحول، و بشر درپیوند با عالم هستی این سیر تحول کلی را نیز طی می کند. اگر منتسب است به مولایمان علی (ع) که فرموده "اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر..." این سخن فقط استعاره‌ای ادبی نیست. تأویل این سخن آن است که در حقیقت این انسان است که او را باید «عالم اکبر» دانست، نه عالمی که بیرون از وجود انسان تا لایتناهی گسترده است. مفهوم «بیرون» و «درون» اینجا درهم می ریزد. در ظاهر، بشر جزيی از عالم هستی است و اما در باطن، عالم هستی آینه تجولات درونی بشر است.
نباید پنداشت که بشر از سر صرقه در یکی از سیارات یکی از منظومه ها ی خوررشیدی کهکشان کعبه پا به دنیا گذاشته است و فارغ از باقی عالم، سیر تحولی را در کره زمین طی کرده و اکنون نیز عالم پیرامون ما نسبت به آنچه در این سیاره خاکی می‌گذرد بی اعتنا ست. اگر بشر رابطه بین تحولات انفسی خود و عوالم آسمانی را در نمی یابد، نباید بينگارد که چنین رابطه ای وجود ندارد.
عالم ذات واحدی است و غایت آفرینش بشر از غایت کل وجود جدا نیست و اگر در مأثورات دینی ما هست که پس از برقراری حکومت عدل جهانی -که غایت تکاملی مقام جمعی بشر است- قیامت صغرا نیز واقع می شود و همه عالم هستی در هم می ریزد و نظام دیگری به خود می گیرد، و از همین جاست یعنی هنگامی جهان به مقصد می رسد که آدم -در مقام کلی خود- به مقصد تکاملی خویش رسیده باشد... و این تکامل را به مفهوم متعارف تکامل بیولوژیک ناشی از «تطور انواع» نگیرید، که آن خرافه ای بیش نیست.
مقصد تکاملی یا غایت آفرینش آدم کجاست؟ من نمی دانم بدون تفکر و تأمل در «طرح کلی عالم» چگونه می توان به حقیقت رسید. مورچه ای که تلاش می‌کند تا آذوقه زمستانش را جمع آورد، نه در عالم تأمل می کند و نه خود را می شناسد، و همین که بشر در طرح کلی عالم می اندیشد و در جست‌وجوی حقیقت است معلوم می دارد که او روحاً امکان محیط شدن بر عالم هستی را دارد، اگر چه جسماً به خاک وابسته است و امکان پرواز نیز ندارد. و حقیقت هیچ چیز را بیرون از طرح کلی عالم نمی توان دریافت، چه برسد به حقیقت وجود انسان را که مظهر همه عوالم است.
خلاف تفکر علمی جدید، «آدم» خود مقصد و مقصود خلقت کائنات است و همه عالم اکبر عرصه ای است تا این کهکشان کعبه و این منظومه خورشیدی خلق شوند و این سیاره خاکی که نگین انگشتری عالم است و حجت اولین و آخرین خداوند را در خود می پرورد. یعنی همه عالم خلق شده است تا آدم خلق شود و اگر قدمای ما می گفتند که زمین مرکز عالم است، این سخنی نیست که کوپرنیک و گالیله با یک تلسکوپ بتوانند آن را نفی کنند. «زمین مرکز عالم است» یک حکم تمثیلی است و نباید آن را در کنار احکام علوم تجربی نهاد و حکم به صحت و سقم آن کرد و اگر نه، با عقل علمی جدید همه معتقداتی که انسان از طریق وحی و تاویل یافته است خرافاتی مضحک بیش نیستند. زبان تمثیل زبانی از یاد رفته است و عقل علمی جدید که به تبع اطلاق احکام علوم تجربی بر کل عالم پدید آمده چه می تواند دریابد که «حیات بشر با حجت الله آغاز شده و به حجت الله پایان میگیرد» یعنی چه؟ این عقل جدید چه می تواند دریابد که «هبوط از برزخ یا بهشت مثالی وجود بشر به ارض اسفل» یعنی چه؟ این عقل جدید چگونه می تواند طرح کلی حیات بشر را در قصه آفرینش آدم دریابد؟ و نمی دانم انسانی که تاریخ را بر «انتظار موعود» معنا نمی کند، چگونه می خواهد معانی جنگ ها و صلح ها و تحولات تاریخی و انقلاب هارا در یابد؟ و به راستی من نمی دانم اگر کسی طرح کلی حیات بشر در قصه آفرینش را در نیابد، چگونه می خواهد معتقدات بشر را نسبت به وحی و ارسال انبیا و دین و معاد... معنا کند؟
حقیقت آخرین چیزی است که بشر -در مقام کلی خویش- به آن خواهد رسید و بنابراین، «حکومت حق» که بر مطلق عدل بنا شده، آخرین حکومتی است که در سیاره زمین بر پا خواهد شد. همه تحولات تاریخی در حیات بشر «در انتظار موعود» صورت گرفته است، چه بدانند و چه ندانند. اگر بشر «تصویری فطری» از غایت آفرینش خویش نداشت، هرگز با «وضع موجود» مخالفتی نمی کرد و نیاز به تحول یک بار برای همیشه در وجودش می مرد. اما هرگز بشر به وضع موجود رضا نمی شود و به آنچه دارد، بسنده نمی کند، چرا که از وضع موعود، صورتی مثالی دارد منقوش در فطرت ازلی خویش، و تا وضع موجود خویش را با این صورت مثالی و موعود منطبق نبیند، دست از تلاش بر نمی دارد. آیه "یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملا قیه" تأویلی دارد و آن اینکه غایت تلاش انسان «لقای حقیقت» است، چه انسان در حیثیت فردی خویش، چه در حیثیت جمعی، و چه در آن حیثیت کلی که بدان اشاره رفت.
آیا من بیش از حد خویش حجاب تقیه را ندریده ام؟ نمی دانم؛ اما هر چه هست، من تصور می‎کنم که روزگار بیان این سخنان سر رسیده است.
پیامبران بزرگ همواره در اعصار جاهلی مبعوث گشته اند و این نه فقط به آن علت است که در عصر جاهلیت، بشر مستغرق در ظلمات، بیش‌تر نیاز به هدایت دارد، بلکه به این علت است که در صیرورت تاریخی حیات بشر، این قاعده کلی وجود دارد که انسان تا گرفتار عصری از جاهلیت نشود، قابلیت هدایت نمی یابد و اصلآ حکمت وجود شیطان در قصه آفرییش آدم در همین جاست که اگر شیطان نمی بود که انسان را از بهشت حقیقت مثالی وجود خویش به زیر آورد، او قابلیت «تلقی کلمات» و «توبه» پیدا نمی کرد. "انا لله و انا الیه راجعون" «دایره کاملی» است که عالم هستی را معنا می کند. تلاشی که این انسان بر مهبط خویش برای رجعت به حقیقت وجود خود می کند، مجموع تحولات تاریخی است که از حجت اول تا حجت آخر روی می دهد.
از رنسانس به این سو که آخرین عصر جاهلیت بشر آغاز شده، حیات تاریخی اقوام انسانی در سراسر سیاره به یکدیگر ارتباط پيدا کرده است تا بشر در حیثیت کلی خویش مصداق محقق بیابد و اگر تحولی روی می دهد، برای همه بشریت یک‌جا اتفاق بیفتد. تعبیر «دهکده جهانی» نشان می دهد که آخر الزمان و عصر ظهور موعود رسیده است، چرا که آن تحول عظیم که بشر در انتظار آن است، باید همه بشریت را شامل شود -که خواهد شد-. در این آخرین عصر جاهلیت است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش از اسمان معنوی هبوط خواهد کرد -که کرده است- و در همین عصر است که بشر در حیثیت کلی وجود خویش «توبه» خواهد کرد، که با پیروزی انقلاب اسلامی درایران -که ام القرای معنوی سیاره زمین است-، این عصر نیز آغاز شده و می رود تا بالتمام همه زمین و همه بشریت را فراگیرد.
این سخنان نسبتی با هیستوریسیسم ندارد و البته اگر کسانی می خواهند با نسبت دادن این سخنان به تاریخ انگاری هگلی از حقیقت بگریزند و یا دیگران را به بی راهه ها و کژراهه ها بکشانند، خود دانند. عصر توبه انسان در حیثیت کلی وجود آغاز شده است و او می رود تا خود را باز یابد. آن که حقیقت را فراموش کند، به مصداق "نسوا الله فانسیهم انفسهم" خود را گم خواهد کرد و انسان امروز در یک رویکرد دیگر باره به حقیقت، می رود تا خود را باز یابد.
فروپاشی کامل کمونیسم اگر چه اکنون دولت مستعجلی است برای دموکراسی غرب، اما حتی از میان سیاستمداران امريكایی نیز هیچ کدام نیستند که این پیروزی را شیرین و بدون اضطراب یافته باشند. هیبت آنکه خواهد آمد و انتظار انسان را پایان خواهد داد، از هم اکنون همه قلب ها را فرا گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت، و از این پس تا آنگاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند، همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست‌وجوی یوتوپیای لذت و فراغت -که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده- به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است، یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آنچه بسیاری می پندارند، اخرین مقاتله ما -به مثابه سپاه عدالت- نه با دموکراسی غرب که با اسلام امريكایی است، که اسلام امريكایی از خود امريكا دیر پاتر است. اگر چه این یکی نیز و لو «هزار ماه» باشد به یک «شب قدر» فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وراث زمین خواهند شد.
*مقاله ای از شهید سید مرتضی آوینی

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

جانبازمیراکبرمظاهری




تمام دنياى خود را فداى آخرتش كرد !
روزگارى فرزندى از تبار هابيليان در روز عيد قربـان از پـدر خـويـش مـى خــواهـد تــا همـچـون ابراهيم خـلـيـل الله، اسماعيلش را به قربانگاه ببـرد و فـدايـى راه سـالار شـهـيـدان حسين بن على (ع)و نهـضـت بزرگ خمينى كبير (ره)نمايد . شهيد سيـدرضا مظاهرى مقدم پس از عمليـات مـسـلـم بن عقيل طـبـق گـفـتـه خـودش (خطاب به ابـوى گرانقـدرش ) كه آشكـارا به ديدار معـبـودش نايل آمده بـود درخواست خود را با ادبيات فوق به پدر عـرضه مى كند و لحظاتى بعد در كنار پدرش كه همسنگر وى بود به فيض عظيم شهادت مى رسد . سيد بزرگوار جانباز انقلاب اسلامى حاج ميراكبر مظاهرى مقدم پس از عروج سرخ جگرگوشه اش ، پيكر رضا را به پشت منتقل مى كند و از آن هنگام با خداى خويش پيمان مى بندد تا آخرين لحظه عمر بـه مـبـارزه و تلاش و كـوشش در راه امام (ره)و شهدا ادامه دهد و تا آخرين دقايق جنگ در جبهه مى ماند و لحظه اى كوتاهى در اين عرصه را جايز نمى شمرد . صحبت از سيره پيرى از تبار سلسله بى انتهاى خاندان اهل بيت (ع)است . همو كه شرح زندگى فردى اش مى تواند اميدى ديگر فرا روى نااميدى هاى جوانان بگشايد .حاج اكبر عليـرغم سن و سال بالايى كه داشت تا آخرين روز عمـر پـر بركتش سنگر علم را ترك نكرد و در كلاس هاى متعدد تحصيلى ، تقويتى و كنكور حضور مى يافت و علت آن را روحيه دادن به رزمندگان مى دانست تا با مشاهده اراده بالاى او سنگر علم و دانـش را رها نكنند و چه بسيار پـزشكان و مهندسين ايثارگرى كه تنها علت موفقيت خويش را روحيه گرفتن از اين حركت او مى دانند .
با پتانسيل فـراوانى كه داشت همـزمان در يك روز و در چند محل انجـام وظيفه مى كرد .چنانكه حضـورشان در نواحى مختل بسيـج ، مـراكز مختل سپـاه و ادارات و سازمان هاى مختل گواه اين واقعيت است . از خصـوصيات بـارز اخـلاقـى وى عدم وابستگى به دنـيـا، سـاده زيـسـتـى خويشتن دارى ، صله رحم ، احترام به كوچكترها، تلاش براى رفع مشكل مردم به ويژه مسأله اشتغال (حداقلبـراى 500 نفر )را مى تـوان نام برد .جالب اينكه در عين بهـره مندى از مواهب عديده دنيـوى كه مالك زمين هاى متعددى از قبـل از انقلاب در شهر تبريز بـود و امتيازات و سهميه هايى امكان بـرخوردارى از آنها را داشت در هنگـام رحلت چيـزى از خود باقى نگذاشـت چـرا كه همه دارايى هـاى خود را وق كرد و به راستى تمام دنياى خويش را فداى آخرتش كرد . حاج اكبر مظاهرى پس از سال ها تحمل درد و رنج جراحات به جاى مانده از جنگ در آذرماه سال 80 به ديدار معشوق شتافت .
حميد مظاهرى راد

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

احمدی نژادغیرقابل پیش بینی


حمیدمظاهری
خوشم میاید که این آقای احمدی نژاد کاملا غیرقابل پیش بینی است و به دلیل همین
خصیصه اش بود که در انتخابات ۸۴در دور دوم به ایشان رای دادم۰خصلت خوبی که دارد
نسبت به هوادارانش بی اعتنا است جناح به اصطلاح اصولگرارا سر کار میگذارد۰بنده
خواهان موسوی بودم ولی در تمامی صحبتهایم گفته ام احمدی نژاد آدم پر دل و جراتی
است ۰هاشمی وخاتمی در آن وضعیت حساس و بحرانی با آن همه محبوبیت میان
علما و روحانیون نتوانستند مانع زندان رفتن کرباسچی و عبدالله نوری گردیده و یا
مهاجرانی را در وزارت نگه دارند ولی احمدی نژاد با آنهمه انتقاد اصولگرایان وعلماو
نمازگزاران جمعه و نمایندگان مجلس و حتی مدیر مسئول روزنامه کیهان نه تنها
مشایی را عوض نکرد بلکه او را به عالی ترین سمت دولتی بعد از خود ارتقا داده
و به نوعی مزد هودارانش را پرداخت البته در مباحثه عده ای میگفتند که این جسارت
وی از تکیه وی بر برخی نهادهاست که بنده آنرانفی نموده و بر جسارت ذاتی اش تاکید
داشتم این انتصاب نشان داد که در تحلیل خویش اشتباه نکرده ام۰احمدی نژاد طوری
بر اهداف خویش مصمم است که علیرغم قضاوت عده ای که او را فرمانبردار عالمی
میدانند حتی در اصول از ایشان هم تبعیتی ندارد۰طوریکه حتی آن عالم هم برخی
اوقات از رفتار مشایی انتقاداتی داشته است۰در سالهای گذشته جمع یاد شده از
اقدامات مشایی در قضایای مطروحه توسط ایشان درخصوص دوستی با مردم اسرائیل
- ادغام سازمان حج با گردشگری پلورالیسم و رقص در حضور ایشان در ترکیه انتقادات
جدی داشته و خواستار برکناری فوری وی بودند۰

تربیت سگ توسط پلیس



خلخالی اصلاح طلبی واقعی

حمیدمظاهری
بعضی ها محافظه کاری نمی دانند و نمی توانند در رمانهای حساس
محافظه کار باشند شاید بعضی ها زمان ومقتضیات آنرا ملاحظه
ننموده و اتفاقات زمانی خاص را در زمانی دیگر بسنجند بنده به دفعات
مختلف گذر زمان را هشدار داده و در سنجش وقایع واتفاقات آنرا لحاظ
نموده ام در فرصتی دیگر درباره آن مطالبی با مثالهای خاص خود خواهم
آورد0در این مقال میخواهم درباره آیت الله خلخالی سخن بگویم همو که
شاید اولین شخصیتی باشد که تمام آبرویش را به پای نظام ریخت0با تمام
وجود وارد گردید تا نظام را نجات دهد0
تمام انقلابها در اوایل کار با بحرانهای عدیده ای مواجهند که مدیریت آنها در
صورت عدم اقتدار انقلاب را با شکست مواجه می نماید خلخالی در مواقع
بحرانی آستین ها را بالا زد وارد گود گردید و تهمت شنید او در مواجهه با
مسائل مختلف شاید به نظر امروزی بهترین تصمیم ها را نمی گرفت ولی
بنظر نگارنده اگر موارد مطروحه در خصوص ایشان در زمانش بررسی گردد
حتی اگر تصمیماتشان هزینه هایی بر نظام تحمیل می نمود ولی در نوع خود
بی نظیر بود0در حکم صادره توسط ایشان در مورد محکومانی چون هویدا و
روسای ساواک و نظام گذشته علیرغم اینکه می دانست که هویدا نکات
گفتنی فراوانی دارد و بر به اعتقادنظر مرحوم بازرگان در درون خود صحه
می گذاشت اما با احساس رد پاهای گوناگون در این پرونده و وقوف کامل
بر فشارهایی که در داخل و خارج وارد میگردید تا اجرای حدود الهی راسبب
گردیده و پایه های نظام را متزلزل نموده و موجب سست گردیدن عزم و اراده
مردمی شود در یک دو راهی مشکل بهترین تصمیم را اتخاذ نمود0
آیت الله شریعتمداری را فقیهی مجتهد می دانست اما وقتی می دید لازمه
حفظ نظام روشنگری است بر او می خروشید و می گفت شاه که رفت ملایش
هم باید برودمجتهدش هم باید برود چون می ترسید عافیت طلبی در آن برهه
زمانی مسیر انقلاب را عوض نماید0ضرورت زمان و مکان همان ضرورتی است
که متاسفانه منتقدان شریعتی هم در موردایشان آنرا لحاظ نمی نمایند
شریعتی بر روحانیتی می تاخت که در قبال طاغوت مبارزه نمی نمود و در
مقابل صهیونیسم موضع گیری نمی کرد طوریکه می گفت عجبا که از
خاخام ها و کشیک ها و رهبران یهودی و مسیحی می بینم کسانی را که بر
علیه اسرائیل مبارزه میکنند وافسوس که از رهبران تشیع و مسلمین فقط
امام خمینی است که پیشتاز است0
البته نشستن در جای گرم و نرم و قضاوت در مورد خلخالی و دیگران سهل
است برای قضاوت صحیح می بایست خود را در حال و هوای زمان ومکان خاص
رویداد قرار داد البته من وجود اشتباهات راکتمان نمیکنم و آنرا اجتناب ناپذیر
میدانم زیرا که دیکته نا نوشته غلط ندارد زیبا کلام که بعنوان هیئت حسن نیت
برای حل مسئله کردستان در اوایل انقلاب از طرف مرحوم بازرگان به آن منطقه
اعزام شده بود می گفت که خلخالی تصور می نمود که من در خصوص مسائل
دموکرات و کومله مصالحه کرده ام آمده بود تا مرا در کردستان مجازات نماید
خدا رحم کرد که ایشان را از تهران خواستند و از حیاط مکانی که در آن مستقر
بودیم سوارهلیکوپتر شد و رفت و الا مرا اعدام کرده بود0خلخالی که تائید امام
را پشت سرش داشت متاسفانه بعدها مورد بی مهری های فراوانی قرار گرفت
و مسئولین نظام عملکردش را زیرسوال برده و در انتخابات صلاحیتش رد شد و
همان موقع بود که به سخن آمده و در روزنامه رسالت سواد فقهی خود و
همردیفی با شهید مطهری را یاد آور گردید او مجتهدمبارزی بودکه در دوران
آرامش نظام نشان داد که اعتقاد به افراطی گری ندارد و شرایط زمان موجبات
عملکرد سالهای پیشین را سبب گردیده چونان که به جرگه اصلاح طلبان پیوست
هر چند که اصلاح طلبان انتساب این شخصیت به خودشان واهمه داشتند

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه

۱۳۸۸ تیر ۸, دوشنبه

نوح ما شعری از یدالله خدایی مهر




۱۰/۸/۸۷یدالله خدایی مهر
گلستان سبــــز ما بی تو خزان است ای صنــم
پشت ما در هـجرتواز غم کمان است ای صــنم
ای گل زهـــــرا (س)بیا بر زخم ما مرهــم گذار
آفتاب عمر مـا بر سایه بـــان است ای صـــــــنم
ای امیـــــد انتظـــــاران دادخـــــواه بی کـــــسان
بی کسان در دام ظالم درفغان است ای صــــــنم
حال مستضعف خراب است حق مظلوم پایمال
خسروان عدل ورحمت سفلگان است ای صـنـــم
میشود جاری به ناحق خون انسان بر زمـــین
زیر پای اسب مســـــتان الامان است ای صـــنم
عز وناموس مسلمـــــان در جهان شد لکه دار
چون زمانه عرصه گردن کشان است ای صـنـم
ورد لبنان وفلسطین شعر هـل من ناصـر است
قدس ما در پنجــــه لا مـذهبان اسـت ای صـــــنم
در عراق و بوسنی و افغان چه خون بر پا شده
خون نا مــردان به جــان مردمان است ای صنـم
حمله صـــــــدامیان بر خاک ایران هشت سال
کل ارض کربــــــــلا با شـــیعیان است ای صنم
ذولفقــــــــــارت را بر آور ای نشــــــان احمدی
دین و ایمان و شرافـــت در میان است ای صنم
جان زهـــرا (س)رو نما بر سوی غمبار بقیـع
جای تو تا کی نهان بی نـــشان اســــت ای صنم
هم بیا بر کربلا شش گوشه قبر حســـین(ع)
بارگاهـــش چلــــچراغ عاشقان است ای صـــنم
پیش پا اکـــــبر چو لاله روی سیـنه غنـچه اش
در کنـار نهــر الـــقم گل خزان است ای صنــم
باغـبان تشنــــه را در گلســـتان تشـنــــه بین
زینب غمــدیده اش بی خـانمان است ای صنـــــم
هم بیا محراب خونین هم سر چاه عــلـی(ع)
چون غم شاه نجف در دل نهان اسـت ای صـــنم
مهیا (عج) ای نا خدای کـــــشتی دلـــدادگان
نوح ما شـــــــو ظالمان با چنان است ای صــنم
با خدایـــــی کی توانـــــــم راز دل افشا کنـم
او به صبــــر برد باران نا توان است ای صنـم


۱۳۸۸ تیر ۵, جمعه












رهبر معظم انقلاب به من فرمودند:«من در زمان جنگ،همیشه با لباس نظامي در جبهه ها حاضر مي شدم، اما ترديد داشتم كه آيا مصلحت در همين است كه من لباس پيغمبر(ص) را كنار بگذارم و اين لباس تنگ نظامي را بپوشم يا با همان لباس روحاني به جبهه بيايم؟»ايشان هنگام مراجعت به تهران، لباس روحانيت را روي همان اونيفرم نظامي مي پوشيدند و پس از تقديم گزارش به حضرت امام(ره)، به نمازجمعه مي آمدند و نماز وحدت آفرين جمعه را مي خواندند. ايشان در ادامه فرمودند: «روزي كه براي دادن گزارش از جبهه، به جماران رفتم، امام(ره) پشت پنجره ايستاده بودند. من مشغول باز كردن بند پوتين ها شدم و اين كار مدتي طول كشيد. حضرت امام(ره) ايستاده بودند و با لبخندي، خيره خيره مرا نگاه مي كردند. پس از آن كه وارد اتاق شدم، دست امام را بوسيدم. معظم له دستي به پشت من زدند و فرمودند: «زماني پوشيدن لباس سربازي در عرف ما، خلاف مروت بود، ولي الآن مي بينم چه برازنده شماست!»آيت الله العظمي خامنه اي فرمودند:« با اين كلام دلرباي امام، ترديد از دلم بيرون رفت و از آن روز به بعد، هميشه از پوشيدن لباس نظامي لذت مي برم!»به نقل از دريابان علي شمخاني



محمداز زبان محمد












محمد از زبان محمد
من محمد حسینی ‌بهشتی كه گاه به اشتباه محمد حسین بهشتی می‌نویسند. نام اولم محمد و نام‌ خانوادگی تركیبی است از حسینی ‌بهشتی. در دوم آبان 1307 در شهر اصفهان در محله لومبان متولد شدم، منطقه زندگی ما یك منطقه قدیمی است، از مناطق بسیار قدیمی شهر است. خانواده من یك خانواده روحانی است. پدرم روحانی بود. تحصیلاتم را در یك مكتبخانه در سن چهار سالگی آغاز كردم. خیلی سریع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را یاد گرفتم و در جمع خانواده به عنوان یك نوجوان تیزهوش شناخته شدم. تا اینكه قرار شد به دبستان بروم. دبستان دولتی ثروت، در آن موقع كه بعدها به نام 15 بهمن نامیده شد. وقتی آنجا رفتم از من امتحان ورودی كردند و گفتند كه باید به كلاس ششم برود ولی از نظر سن نمی‌تواند بنابراین در كلاس چهارم پذیرفته شدم و تحصیلات دبستانی را همان جا به پایان رساندم.از آنجا به دبیرستان سعدی رفتم. سال اول و دوم را در دبیرستان گذراندم و اوایل سال دوم بود كه حوادث شهریور 20 پیش آمد، با حوادث شهریور 20 علاقه و شوری در نوجوان‌ها برای یادگیری معارف اسلامی به وجود آمد. در سال 1321 تحصیلات دبیرستانی را رها كردم به مدرسه صدر اصفهان رفتم برای ادامه تحصیل، چون در این فاصله یك مقدار خوانده بودم. از سال 1321 تا 1325 در اصفهان تحصیلات ادبیات عرب، منطق، كلام و سطوح فقه و اصول را با سرعت خواندم كه این سرعت و پیشرفت موجب شده بود كه حوزه آنجا با لطف فراوان با من برخورد كند. در سال 1324 از پدر و مادرم خواستم كه اجازه بدهند در یك حجره‌ای كه در مدرسه داشتم، شب‌ها هم در آنجا بمانم و به تمام معنا طلبه شبانه‌روزی باشم. این را بگویم كه در دبیرستان در سال اول و دوم زبان خارجی ما فرانسه بود و در آن دو سال فرانسه خوانده بودم ولی در محیط اجتماعی آن روز آموزش زبان انگلیسی بیشتر بود و در سال آخر كه در اصفهان بودم تصمیم گرفتم یك دوره زبان انگلیسی یاد بگیرم. یك دوره كامل «دریدر» خواندم و با انگلیسی آشنا شدم.در سال 1325 به قم آمدم. حدود شش ماده در قم بقیه سطح، مكاسب و كفایه را تكمیل كردم و از اول 1326 درس خارج را شروع كردیم. درس خارج فقه و اصول نزد استاد عزیزمان مرحوم آیت‌الله محقق داماد می‌رفتم و همچنین درس استاد و مربی بزرگوارم و رهبرمان امام خمینی و بعد درس مرحوم آیت‌الله بروجردی، تعدادی درس مرحوم آیت‌الله سید محمد تقی خوانساری و تعداد خیلی كمی هم درس مرحوم آیت‌الله حجت كوه‌كمری.به قم كه آمدم به مدرسه حجتیه رفتم. مدرسه‌ای بود كه مرحوم آیت‌الله حجت تازه بنیانگذاری كرده بودند.در آن سال‌هایی بود كه استادمان آیت‌الله طباطبایی از تبریز به قم آمده بودند. در سال 1327 به فكر افتادم كه تحصیلات جدید را هم ادامه بدهم. بنابراین با گرفتن دیپلم ادبی به صورت متفرقه و آمدن به «دانشكده معقول و منقول» آن موقع كه حالا «الهیات و معارف اسلامی» نام دارد. دوره لیسانس را آنجا گذراندم در فاصله 27 تا 30 ، و سال سوم را به تهران آمدم و سال آخر دانشكده را برای اینكه بیشتر از درس‌های جدید استفاده كنم و هم زبان انگلیسی را اینجا كامل‌تر كنم و با یك استاد خارجی كه مسلط‌تر باشد یك مقداری پیش ببرم. در سال 1329 ، 1330 در تهران بودم و برای تأمین هزینه‌ام تدریس می‌كردم و خودكفا بودم. سال 1330 لیسانس شدم و برای ادامه تحصیل به قم برگشتم و ضمناً برای تدریس در دبیرستان‌ها، به عنوان دبیر زبان انگلیسی در دبیرستان حكیم نظامی قم مشغول تدریس شدم.در سال 1329 و 1330 كه تهران بودم، مقارن بود با اوج مبارزات سیاسی و اجتماعی نهضت ملی نفت به رهبری مرحوم آیت‌الله كاشانی و مرحوم دكتر مصدق و به صورت یك جوان معمم مشتاق در تظاهرات و اجتماعات و میتینگ‌ها شركت می‌كردم. در سال 1331 در جریان 30 تیر آن موقع تابستان به اصفهان رفته بودم و در اعتصابات 26 تا 30 تیر فعالیت داشتم و شاید اولین یا دومین سخنرانی اعتصاب كه در ساختمان تلگرافخانه بود را به عهده من گذاشتند. به هر حال بعد از كودتای 28 مرداد در یك جمع‌بندی به این نتیجه رسیدم كه در آن نهضت ما كادرهای ساخته شده كم داشتیم، بنابراین تصمیم گرفتیم كه یك حركت فرهنگی ایجاد كنیم و در زیر پوشش آن كادر بسازیم. دبیرستانی به نام دین و دانش در قم تأسیس كردیم و با همكاری دوستان، كه مسؤولیت اداره‌اش مستقیماً به عهده من بود تا سال 1342 كه در قم بودم و همچنان مسؤولیت اداره آن را به عهده داشتم؛ و در ضمن در حوزه هم تدریس می‌كردم و یك حركت فرهنگی نو هم در حوزه به وجود آوردیم و رابطه‌ای هم با جوان‌های دانشگاهی برقرار كردیم پیوند میان دانشجو و طلبه و روحانی را پیوندی مبارك یافتیم.در سال‌های 1335 تا 1338 دوره دكتری فلسفه و معقول را در دانشكده الهیات گذراندم، در حالی كه در قم بودم و برای درس‌ها و كارها به تهران می‌آمدم.در سال 1339 ما سخت به فكر سامان دادن به حوزه علمیه قم افتادیم. مدرسین حوزه جلسات متعددی داشتند برای برنامه‌ریزی نظم حوزه و سازمان‌دهی به حوزه، در دو تا از این جلسات بنده هم شركت داشتم، كار ما در یكی از این جلسات به ثمر رسید و دراین جلسه آقای ربانی شیرازی و مرحوم آقای شهید سعیدی و خیلی دیگر از برادران شركت داشتند، آقای مشكینی و خیلی‌های دیگر. ما در یك برنامه‌ای در طول یك مدتی توانستیم یك طرح و برنامه تحصیلات علوم اسلامی در حوزه تهیه كنیم. در هفده سال این پایه‌ای شد برای تشكیل مدارس نمونه‌ای كه نمونه معروف‌ترش مدرسه حقانیه یا مدرسه منتظریه به نام مهدی منتظر سلام‌الله علیه است. در همان سال‌ها ما در قم به مناسبت تقویت پیوند دانش‌آموز و فرهنگی و دانشجو و طلبه به ایجاد كانون دانش‌آموزان قم دست زدیم و مسؤولیت مستقیم این كار را، برادر و همكار و دوست عزیزم مرحوم شهید دكتر مفتح به دست گرفتند. سال 42 به تهران آمدم و در ادامه كارها با گروه‌های مبارز از نزدیك رابطه برقرار كردیم. از كارهایی را كه فراموش كردم اگر اشتباه نكرده باشم 41 یا اوایل 42 در یك جشن مبعث كه دانشجویان دانشگاه تهران در امیرآباد در سالن غذاخوری برگزار كرده بودند، دعوت كردند كه من درآن روز مبعث سخنرانی كنم. در این سخنرانی موضوعی را من مطرح كردم به عنوان «مبارزه با تحریف یكی از هدف‌های بعثت است» و در این سخنرانی طرح یك كار تحقیقاتی اسلامی را ارائه كردم كه آن سخنرانی بعدها در مكتب تشیع چاپ شد.مسلمان‌های هامبورگ به مناسبت مسجد هامبورگ كه بنیانگذارش روحانیت بود كه به دست مرحوم آیت‌آلله بروجردی گذارده شده بود فشار آورده بودند به مراجع كه چون مرحوم محققی آمده بودند به ایران باید یك نفر روحانی به آنجا برود. این فشارها متوجه آیت‌الله میلانی و آیت‌الله خوانساری شده بود، آیت‌الله حائری و آیت‌الله میلانی به بنده اصرار كردندكه باید بروید به آنجا، از طرفی دیگر چون شاخه نظامی هیأت‌های مؤتلفه تصویب كرده بودند كه منصور را اعدام كنند و بعد از اعدام انقلابی منصور پرونده دنبال شد و اسم بنده هم در آن پرونده بود. دوستان فكر می‌كردند كه به یك صورتی من را از ایران خارج كنند و در خارج مشغول فعالیت‌هایی باشم. البته خود من ترجیح می‌دادم كه در ایران بمانم. مشكل من گذرنامه بود كه به من نمی‌دادند ولی دوستان گفتند از طریق آیت‌الله خوانساری می‌شود گذرنامه را گرفت و در آن موقع این گونه كارها از طریق ایشان حل می‌شد و آیت‌الله خوانساری اقدام كردند و گذرنامه را گرفتند به این طریق مشكل گذرنامه حل شد و در رابطه با این آقایان بخصوص آیت‌الله میلانی به هامبورگ رفتم. تصمیم این بود كه مدت كوتاهی آنجا بمانم و كار آنجا كه سامان گرفت برگردم ولی در آنجا احساس كردم كه دانشجویان سخت محتاج هستند به یك نوع تشكیلات اسلامی، هسته اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان آنجا را به وجود آوردیم و مركز اسلامی هامبورگ سامان گرفت. بیش از 5 سال آنجا بودم كه در طی این 5 سال سفری به حج مشرف شدم، سفری به سوریه، لبنان و آمدم به تركیه برای بازدید از فعالیت‌های اسلامی آنجا و تجدید عهد با دوستان و مخصوصاً برادر عزیزمان آقای صدر (امام موسی صدر) و امیدوارم هر كجا كه هست مورد رحمت خداوند باشد و انشاءالله به آغوش جامعه‌مان بازگردد و سفری هم به عراق آمدم و به خدمت امام رفتم در سال 48 ، به هر حال كارهای آنجا سر و سامان گرفت و در سال 1349 به ایران برای یك مسافرت آمدم. اما مطمئن بودم كه با این آمدن امكان بازگشتم كم است. در اینجا مدتی كارهای آزاد داشتم كه باز مجدداً قرار شد كار برنامه‌ریزی و تهیه كتاب‌ها را دنبال كنیم بعد مسأله تشكیل روحانیت مبارز و همكاری با مبارزات، بخشی از وقت ما را گرفت. تا اینكه در سال 1355 هسته‌هایی برای كارهای تشكیلاتی به وجود آوردیم و در سال 1356 – 1357 روحانیت مبارز شكل گرفت و همان سال‌ها درصدد ایجاد تشكیلات گسترده مخفی یا نیمه ‌مخفی و نیمه‌ علنی به عنوان یك حزب و یك تشكیلات سیاسی بودیم.در سال 56 كه مسایل مبارزاتی اوج گرفت، همه نیروها را متمركز كردیم و بحمدالله با شركت فعال همه برادران روحانی در راهپیمایی‌ها و مبارزات انقلاب به پیروزی رسید.



۱۳۸۸ تیر ۴, پنجشنبه


اوج‌گيري ابتذال اخلاقي و همچنين ناامني اجتماعي و فرهنگي، خانواد‌هاي آمريکايي را تحت‌الشعاع قرار داده، تا جايي که باراک اوباما، رئيس‌جمهور آمريکا نيز نگران آينده دختران خود شده است.«الراي العام»، چاپ کويت نوشت، ميشل اوباما، همسر رئيس‌جمهور آمريکا اظهار داشته است كه ارتباطش با «باراک» همانند ارتباط هر زن و شوهر در جهان است، اما باراک براي دخترانش بسيار نگران است.ميشل افزود: باراک نگران اين است که دخترانمان به سني رسيده‌اند که ممکن است در جامعه آمريکا با مشکل روبه‌رو شوند. او دوست دارد دخترانش را خود تربيت کند تا جامعه آمريکا بر آنها تأثير کمتري بگذارد.
او که با مجله «سيزرو» آلمان گفت‌وگو مي‌کرد، افزود: من دوست ندارم که اخبار سراسر جهان را بخوانم و بشنوم، اما باراک مي‌گويد تو بانوي اول آمريکايي؛ بايد در جريان اخبار دنيا قرار بگيري.او بار ديگر از «ساشا» و «ماليا» سخن گفت و افزود: من نگرانم؛ دخترانمان در هر لحظه مورد توجه همگان هستند و همه مي‌خواهند با آنها ارتباط برقرار کرده و صحبت کنند. احساساتم را درک کنيد که از سرنوشت دو دخترم در اين اوضاع نگران باشم.

۱۳۸۸ خرداد ۲۸, پنجشنبه

سیدحسن نصرالله: آشوبگران خیابانی به هیچیک از کاندیداها مرتبط نیستند


دبیر کل حزب الله لبنان شب گذشته درباره توطئه های خطرناک و طرحهای تجزیه طلبانه آمریکا و رژیم صهیونیستی در سراسر منطقه خاورمیانه به ویژه لبنان هشدار داد و گفت: مشارکت سیاسی مردم ایران در جهان بی نظیر است و آشوبگران خیابانی به هیچیک از کاندیداها مرتبط نیستند. سید حسن نصرالله که در ضاحیه واقع در جنوب بیروت سخن می گفت، به سخنان اخیر بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی اشاره و تصریح کرد: باید از کشورمان در برابر طرح های آمریکایی اسرائیلی در منطقه دفاع کنیم [چرا که] تلاش هایی برای اسکان مجدد آوارگان فلسطینی در لبنان انجام می شود.دبیر کل حزب الله لبنان در بخش دیگر سخنان خود گفت : جریان هشتم مارس ( حزب الله و متحدان مسیحی و ملی اسلامی) در انتخابات پارلمانی لبنان پایدار بود و جایگاه خود را حفظ و محبوبیت مردمی خود را ثابت کرد، اما جذب آرا لبنانی های مقیم خارج از کشور در برخی حوزه های انتخاباتی سرنوشت ساز بود.سید حسن نصرالله در ادامه با بیان اینکه نبیه بری نامزد جریان هشتم مارس برای ریاست پارلمان به شمار می رود، بر حق جناح اکثریت پارلمان در لبنان برای معرفی نخست وزیر این کشور تاکید کرد.وی همچنین مشارکت گسترده و بی نظیر ملت ایران در انتخابات ریاست جمهوری کشورمان را ستود و تصریح کرد: در کجای دنیا 85 درصد واجدین شرایط رای می دهند، اما این مسئله در ایران صورت گرفت.سید حسن نصرالله با اشاره به ناآرامی های اخیر در ایران پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اظهار داشت : کسانی که در لبنان به این اوضاع چشم دوخته و امید دارند بدانند از اوضاع ایران آگاهی ندارند. وی خطاب به جریان 14 مارس گفت که مسائل حاشیه ای ایران را رها کنید، زیرا آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران تاکید کرده که اغتشاشگران وابسته به هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی نیستند.انتخابات پارلمانی لبنان روز یکشنبه 17 خرداد برای اولین بار در تاریخ این کشور در یک روز و در تمام مناطق برگزار شد که با اعلام نتایج رسمی آن، جریان 14 مارس( که همچنان بر لبنان حاکم است ) با کسب 71 کرسی به پیروزی نسبی دست یافت و جریان 8 مارس ( حزب الله و متحدان) نیز 57 کرسی به دست آورد.

۱۳۸۸ خرداد ۲۷, چهارشنبه

یکی به ما بگوید که چرا می‌جنگیم

نظامیان رژیم صهیونیستی، با فرستادن نامه‌ای به وزیر دفاع اسرائیل یادآور شدند، دلیل منطقی برای جنگ با فلسطینی‌ها نداشته و از رویایی با مردم فلسطین شرم دارند.
در این یادداشت كه از سوی 1686 افسر و فرمانده اسرائیلی امضا شده، آمده است: سال‌های طولانی اشغال اراضی كسانی كه صاحبان اصلی این سرزمین هستند، اوضاعی پدید آورده كه جهان ما را به عنوان تجاوزگر و اشغاگر شناخته و هیچ دلیلی ندارد كه نظامیان برای ادامه اشغال جان خود را فدای اشغالگری كنند، زیرا هدف از پیوستن به ارتش دفاع از تجاوز آشكار نیست. «غادی الغازی» كه هماهنگ كننده تنظیم و امضای این نامه است نیز گفت: ملت یهود در فلسطین، اوضاعی فراهم آورده كه همه پیروان ادیان دیگر را تحت فشار قرار داده است و سال‌هاست كه به نام یهودیان بیش از 3.5 میلیون فلسطینی انواع نامهربانی‌ها را تحمل كرده و شاهد فجایع و جنایت‌های بی شماری شده‌اند.
وی افزود: مفهوم تخریب خانه‌ها چیست؟ مفهوم اسارت و شكنجه فلسطینی‌ها را چه كسی می‌تواند توجیه كند؟ چرا زمینه زندگی مسالمت‌آمیز همه ساكنان قدیمی و مهاجر در فلسطین را فراهم نمی‌كنند؟ چرا به مهاجران واقعیت‌های پشت پرده را نمی‌گویند؟ چرا نخست وزیر از تشكیل دو دولت مستقل خودداری می‌كند و همچنان بر خودكامگی پافشاری دارد؟ دلیل تنفر مردم جهان از اسرائیل را چه كسانی پدید آورده‌اند؟ و سرانجام اینكه نظامیان ارتش اسرائیل در رده‌های گوناگون باید بدانند به چه دلیل باید بر فلسطینی‌ها آتش گشود و آنها را در سرزمین خود نابود كرد؟
در همین حال، روزنامه «هاآرتص» نوشت: رئیس‌جمهور اسبق آمریكا تصریح كرد، سرانجام آمریكا و اسرائیل به توافق درباره تشكیل دو دولت مستقل به توافق نرسیده و با یكدیگر درگیر خواهند شد. كارتر برای نخستین بار از رفتار وحشیانه صهیونیست‌ها با مردم غزه انتقاد كرد و از نتانیاهو خواست جانب انسان دوستی را بگیرند.
کارتر همچنین در پاسخ به پرسش خبرنگاری كه از وی پرسید، واقعا شما از درگیری مستقیم آمریكا و اسرائیل سخن می‌گویید، گفت: بله و ادامه داد: هم‌اکنون موضوع گسترش شهرك‌نشین‌ها، مسأله اصلی اسرائیل و آمریكاست و تا هنگامی كه اسرائیل بر گسترش شهرك‌نشین‌ها پافشاری دارد، احتمال درگیری بین اسرائیل و آمریكا هست.

كمك‌هاي مالي صدام به منافقين فاش شد


صدام در مدت زمان حيات خود و از زمان حضور منافقين در عراق ميليون‌ها دلار به گروهك تروريستي منافقين كمك كرد.به گزارش پايگاه اطلاع رساني هابيليان (خانواده شهداي ترور)، صدام با اين بهانه كه "مجاهدين خلق دوستان واقعي ما هستند " از ابتداي حضور منافقين در عراق، از سال 1986 تا 1992 ماهيانه 15 ميليون دلار به اين سازمان تروريستي كمك مي‌كرد.اين مبلغ پس از سركوب ناجوانمردانه كردهاي شمال عراق و كشتار شيعيان در انتفاضه جنوب عراق، از سال 1993 تا 2002 به 30 ميليون دلار در ماه افزايش يافت ضمن اينكه ماهيانه 10 ميليون دينار نيز به دستور صدام به اين سازمان اختصاص يافت .مبالغ فوق جدا از كمك هاي نفتي بود كه صدام بواسطه برنامه نفت در برابر غذا به برخي از متحدين اروپايي و عرب خود و نيز منافقين هديه داده بود كه دراين ميان سهم منافقين 36 ميليون بشكه نفت بود.صدام اين مبالغ را هم به صورت مستقيم به منافقين مي‌داد و هم به حساب‌هاي مالي آنها در اروپا و آمريكا واريز مي‌كرد و از محصول اين كمك ها، منافقين شركتهاي عظيم و پولساز خريد و فروش ماشين در آلمان، شركت جاده سازي و شهرسازي در انگلستان، شركت فروش ماشين آلات صنعتي در اردن، شركتهاي مطبوعاتي و نشر روزنامه و مجله در نيويورك، شركت حمل و نقل كشتيراني در اردن، عراق، تركيه، ايتاليا و شركت‌هاي تجاري در سوئيس، عراق، اردن و برخي ديگر كشورها ايجاد كردند.سيستم جمع آوري مالي منافقين موسوم به "سيستم مالي اجتماعي " كه كار جمع آوري اعانه يا همان گدايي از مردم كشورهاي اروپايي، آمريكايي و كانادا را بر عهده داشت نيروهاي خود را به گونه‌اي آموزش داده بود تا به بهانه كودكان بي‌سرپرست از مردم اين كشورها پول جمع آوري كرده و از طريق پولشويي به سيستم مالي منافقين تزريق كنند.مسعود رجوي - سركرده باند جنايتكار منافقين - براي فرافكني اين كلاهبرداري‌ها گفته است: " قضاوت درباره آزادي خواهي و اصالت و استقلال اين مقاومت در صلاحيت مردم و تاريخ ايران است. پيوسته گفته‌ايم و تكرار مي‌كنيم كه به غايت استقبال مي‌كنيم تا رو در روي مردم ايران از جواديه تا نازي آباد و از كرانه‌هاي ارس و خزر تا خليج فارس، درباره جزء به جزء، نكته به نكته، دينار به دينار و مو به موي هر آنچه در مبارزه خود انجام داده يا نداده‌ايم حساب پس بدهيم . "بايد منتظر ماند و ديد منافقين چگونه مي‌خواهند در مقابل كمك‌هاي مالي فراواني كه از صدام و برخي ديگر از حاميان خود دريافت كرده‌اند پاسخ دهند، آيا مي‌توان در مقابل كشتار بيش از 16 هزار انسان بيگناه ايراني و ده‌ها هزار عراقي توجيه مناسبي تراشيد و آيا مي‌توان گدايي كردن از مردم اروپا، آمريكا و كانادا براي واريز به حساب منافقين و تسريع در عمليات‌هاي تروريستي را توجيه كرد؟

تخریبها مربوط به حامیان نامزدها نیست


حضرت آيت الله خامنه اي :اين تخريب ها و كارهاي زشت و بعضي جناياتي كه اتفاق افتاد مربوط به مردم و حاميان نامزدها نيست، بلكه مربوط به اخلالگران است و همه بايد در مقابل آن بايستند و صريحا اعلام موضع كنند. مبادا كسي توهم كند اين افراد طرفداران فلان نامزد هستند، اين افراد با اصل نظام و آرامش كشور مخالف هستند. اين افراد طرفدار اغتشاش و تشنج هستند و اگر نتايج انتخابات غير از اين هم مي شد، قطعا چنين حوادثي پيش مي آمد. ايشان با تاكيد بر اينكه عده اي امنيت و آرامش كشور را هدف گرفته اند، تصريح كردند: هيچكس نبايد كاري را انجام دهد كه تشنج آفرين باشد و همه بايد صراحتا بگويند كه تشنج و اغتشاش خواسته آنان نيست. رهبر انقلاب اسلامي همه مردم بويژه دو طرف انتخابات را به پرهيز از اقدامات تحريك كننده توصيه و تاكيد كردند: دو جناح و دو گروه يكديگر را عصباني نكنند چه آن كساني كه نامزد مورد علاقه آنها پيروز شده و چه آن كساني كه نامزد آنها پيروز نشده است. همه بايد بر محور اصلي كه حضور در صحنه انتخابات و دفاع از نظام است متمركز شوند. حضرت آيت الله خامنه اي خاطرنشان كردند: امروز همه تكليف داريم تا از هويت جمعي كشور و نظام دفاع كنيم و نگذاريم مردم در مقابل يكديگر قرار گيرند و اين اقدام موجب خشنودي حضرت ولي عصر(عج) و جريان رحمت الهي در كشور خواهد شد.

۱۳۸۸ خرداد ۲۶, سه‌شنبه

سیدی باجنس متفاوت ازآشوب طلبان



حمید مظاهری
دو ماه قبل هشدار داده بودم که ستادهای تبلیغاتی کاندیداها محلی برای رسیدن به نان وآب ومقام و موقعیت می باشد۰و وقتی نتایج اعلام میگردد و عده ای از وزارت و ریاست باز می مانند وعده ای دیگربا رسیدن به آن مستانه عربده می کشند فرصت خدمت گذاری به مردم در باند بازی ها و۰۰۰به هدر میرود این دلسوز انقلاب که پایه های انقلاب در گوشت وپوستش ریشه دوانیده می داندکه هر دو طرف ماجرا بیراهه رفته اند۰سید قربانی کدورتها ندانم کاری ها وجهالت هر دوطرف گردیده۰هر دو گروه مردم را بازیچه خویش قرار داده اند چه آنهائیکه سید محبوب امام راحل را ابداع گر انقلاب مخملی دیگر در ایران دانستند و چه آنهائیکه پشت سید ایستادند تا اهداف دیگری را دنبال نمایند۰درخصوص طلحه وزبیر هم نظری متفاوت دارم به آنانی که توجه نمیکنند که طلحه وزبیر وهمسر پیامبر بعد از کشته شدن خلیفه سوم به سراغ مولای متقیان رفته و جزو اولین بیعت کنندگان بودند و این در صورتی بود که از همان ابتدا نیت شان معلوم بود آیا نعوذ بالله میتوان خرده به مولا گرفت۰با اینکه حضرت علی (ع)از نهان آنان بخوبی خبر داشت نگفت که به شما دست بیعت نمی دهم ولی وقتی به ولایت امری رسید با آنان چونان برخورد کرد که همگان واقفند۰فلذا بحث در خصوص این موضوع از زبان نگارنده و هرکس دیگر عبث بوده قیاسی مع الفارغ میباشد پس حساب سید با اینان جدا بوده و متاسفانه در مقایسه ای چرکین ازناحیه حریف هزینه آن را پرداخت۰درخصوص آن نماینده ای که با صدای بلند درصحن مجلس موسوی را آمریکایی خواند هم میگویم(احتمالا کوچک زاده)آقای ۰۰۰چرا به اغتشاش دامن می زنید وقتی مقام عظمای ولایت جنس سید را متفاوت می خواند چرا چنین میکنید۰این حرکات از کجا آب میخورد۰با تحریک جوانان پاک وبی آلایش چه عایدتان میشود۰بنده بدلیل صدمات جنگی وقتی این شعار بی شعوری شما را شنیدم سخت بر خود لرزیدم عزیزان شان این ملت این نیست که تعیین سرنوشت آن با مسابقه فوتبال مقایسه گردد یا یک طرف طرفداران یک شخصیت به خس وخاشاک وخار تشبیه گردند توصیه میکنم قسمتی ازمقاله بنده را که در سالیان گذشته(دوران سازندگی) نوشتم وهیچ روزنامه اصولگرا حاضر به درج آن نشد ببینید:
اندیشه مبارزه وقتی به اوج خود رسید عالم جهل و زور و زر را ویران میکند و ویرانگرطاغوت و استبداد واستکبار است ودنیایی رابر هم می زند۰اندیشه مبارزه در ۱۳ساله های جنگ چگونه افول خواهد کرد۰جنگ خانمان براندازی که تلفاتش را ملت با فراغ بال دادند و مفتخرند به آن دوران و غنایمش را بین تازه به دوران رسیده ها تقسیم کردند۰اختلاسهای میلیاردی آقایان اقتصادی را فلج نموده است بجای آنکه در اجرای سیاست عدم اتکا به منابع نفتی چشم طمع بر در آمد ناشی از مالیات محرومین بیاندازیم بیائیم و حداقل از آقایان ملتمسانه استدعا نمائیم که اختلاس ننمایند۰مگر با مالیاتهای کلان و در آمدهای نفتی میتوان خلا ناشی از ریخت و پاشها واختلاسهای میلیاردی را پر کرد و بر پا برهنگان القا کرد که ۱۳ آبان را پدید آوردیم تا شکمهای گرسنه و لبهای تشنه در حسرت نان و آبی بمانند و هزینه گزاف دارو و درمانشان سر به فلک گذارد۰آیا سرمایه هایی که از بیت المال مسلمین در عرض یکسال حیف ومیل میگردد را میتوان با فروش نفت این نعمت عظیم خداوندی جبران کرد
آری برادر این جملاتی بود که من در زمانیکه گفتنش درچشم آقایان جرم بود گفتم و خیلی ها که امروز سیاستهای آن دوران را نقادی میکنند عافیت طلبی کردند وهیچ نگفتند

مادر راتصویری نتوان کرد

حمید مظاهری نوشته شده به سال۱۳۸۰
مادر را تصویری نتوان کرد0آرزوهایی دارد ودردهایی 0خیالی برای پروراندن نونهالی درسینه تپنده خویش تابمانند نوجوانی رشید اندام قامت افکند وآلامی درسینه درعشق به پروده خالق یکتا و بی مانند آیا حتی گل با تمامی زیبائیها و توانمندیش خواهد توانست شمه ای از وجود نازنین مادر رابه تصویربکشاند و چه دشوار است تحمل فراق و دوری دلی که بمانند شعله ای عشق فروزان خواهد ماند وچون منبع نوری تابان بسان خورشید بزرگ خواهد درخشید0زن درجوامع اسلامی میتواند پای به پای مرد درمقدرات مملکت سهیم باشد ونقش بزرگی را بعهده گیرد0زن علاوه براینکه میتواند درمستحکم نگاه داشتن پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی نقش بزرگی را دراجتماع خویش بر دوش گیرد و حتی بر مسئولیتهای بزرگ جامعه اسلامی تکیه زند قادر است تا با تربیت نونهالانی که درون مایه ای پر ازخوبیها وارزشهای بزرگ آسمانی دارندبه جامعه خویش خدمت کند0زن مسلمان حتی میتواند فضیلتی را داشته باشد که فاطمه(س)با تربیــت دو نوجوان رشید و والا همچون حسین و حسن(ع) داشت وهمان مسئولیتی را برعهده بگیرد که خدیجه(س)در صدر اسلام بر دوش گرفت وبالاخره آنکه زن درجوامع اسلامی ارزشی بمراتب والاتر و بالاتر دارد0 دنیای اسلام بانوان رشیدی رابخود دیده است که حتی در پاره ای از موارد از مردان اصیل وباغیرت پیشـــی گرفته وتوانسته اند درد وفراق عشق را با معبودی ازلی تجربه نمایند0دنیای اسلام درمیان بانوان مغزهایی داشته که می توانسته اند حتی جهان را از جهالت و تباهی نجات دهند0اولین زن شهید اسلام سمیه با صبوری و فداکاریهای خویش درس بزرگی را به تمامی زنان دنیا داده است طوریکه یاد وخاطره این زن فداکار برای همیشه جاودان خواهد ماند واین سرخی خون اوست که تا ابد درچشم هستی باقیست0 ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس زنانی به خود دید که با حماسه ها و ایثارگری های خویش دنیارا حیران وشگفت زده کردند0اسلام از میان فقیران و رنجبران زنان اصیل و با حشمتــــی بوجود آورده که در زندگی و قدرت نمونه بوده اند0آیا فداکاری مادران و خواهران شهدا از یاد خواهد رفت؟از دامن این مـــادران نمونه انسانهایی پای به عرصه وجود نهادند که میخواستند درد و فراق عشق را با یارانی بس گرانمایه وبا معبودی ازلی تجربه نمایند0نوجوانانی پای به چشم هستی نهادند که میخواستند سالیانی از هم سنــان خویش فاصله یافته و پای به ملکوت اعلی گذارند وچنین هم شد0 عشق مادر به زندگانی نو نهال خویش مشعل فروزانی است که تا ابد در چشم هستی سوزان خواهد ماندواین سوزانی عشق است که ویرانگر است 0فرزندانی از دامان پاک مادران بیــــــرون آمدند که توانستند درسالیان فقر مردانگی و شهامت موج عظیم دریای پرتلاطم شرف باشند0در دامان زنان بزرگ مردانی پرورده شدند که با بلند منشی خویش ایثار را مفهومی تازه بخشیدند0اسوه هایی تربیت یافتند که از ناعدالتی ها بریدند و در راه بر پایی پرچم لا اله الا الله در جهان درخشیدند همانهایی که توانستند سپاه تازه ایی از ولایت عشق بر انگیزند و بحق این مادران و زنان با غیرت بودند که توانستند با نیروی ایمان خویش باعث شوند تاقومی درمانده و بی جرات به انسانهای شریف و شجاع مبدل شوند

۱۳۸۸ خرداد ۲۱, پنجشنبه

هزینه تبلیغات انتخاباتی دیگرکشورها

طبق قانون اساسي فرانسه، شوراي قانون اساسي موظف به نظارت بر انتخابات رياست جمهوري آن کشور است که يکي از وظايف اين شورا رسيدگي به منابع مالي احزاب سياسي است. بنابر اين وظيفه، شوراي قانون اساسي بر هزينه هاي تبليغاتي كانديداهاي احزاب سياسي در انتخابات نظارت کرده و به اين وسيله، دخل و خرج هاي انتخاباتي را کنترل مي کند که بايد مطابق با سقف هزينه اعلام شده باشد.
بر طبق اصل 21 قانون اساسي کشور آلمان، احزاب «بايد براي سرمايه ها و منابع و استفاده از منابع پولي خود به طور عمومي پاسخگو باشند». قانون احزاب مصوب 1967 و اصلاحيه آن در 1983 ضمانتهاي اجرايي اين ماده را پيش بيني کرده که بنابر آن، احزاب موظف به افشاي اسامي افراد کمک کننده هستند و مجازاتهايي نيز براي عدم گزارش کمکهاي مالي در نظر گرفته شده است.
در کشور آمريکا کنترل دخل و خرجهاي انتخاباتي با قانون 1974 انجام مي گيرد که بر طبق آن يک کميسيون انتخابات فدرال متشکل از دو حزب مسئوليت نظارت بر هزينه هاي انتخاباتي را به عهده دارد. ميزان کمک به کانديداهاي انتخاباتي بر طبق اين قانون تا سقف هزار دلار براي افراد و پنج هزار دلار براي سازمانها است. علاوه بر اين، دريافت کننده کمک ملزم به تکميل پرسشنامه هايي است که در آن نحوه تامين درآمده ها و چگونگي هزينه آنها مشخص مي شود.
کنترل مالي احزاب در انگلستان با قانون مصوب فوريه 2001 شکل دقيقتري نسبت به قانون سال 1883 به خود گرفت که يکي از مهمترين اصلاحات آن، ايجاد محدوديت در صرف هزينه ها در سطح ملي و در انتخابات عمومي است.

۱۳۸۸ خرداد ۱۷, یکشنبه

خاک خورده جنگ










محسن رضایی
من دانشجوی رشته مکانیک دانشگاه علم و صنعت قبل از انقلاب و جزء 700 نفر برتر کنکور هستم اما هیچگاه حاضر نیستم غبار جبهه های جنگ را با پست ریاست جمهوری یا مدرک دانشگاهی عوض کنم.




۱۳۸۸ خرداد ۱۵, جمعه

آقای احمدی نژادصورت مسئله راعوض نکنید

نامه ای ازیک ایثارگر حمیدمظاهری
اگرمیخواهیدملت به شما رای دهندبه سوالات زیردرخصوص مناظره تان بامهندس موسوی پاسخ دهید پیش بینی حرکات شماکاری دشوارنمیباشد وآنان که حرفهای شمارادرمناظره غیرمنتظره میدانندیاالفبای سیاست رانمی دانندویاشما رانمی شناسند0بنده مدتها قبل درگفتگوبافعالان اجتماعی حرکات شما را حدس زده وتاحدود زیادی یقین داشتم که درمناظره تان بانجیب ترین وشریفترین مردتاریخ بزرگمردان عالم به حاشیه سازی روی می آورید0 اینجانب جهت اطلاعتان عرض میکنم درهیچ ستادتبلیغاتی عضویت نداشته ودرصورت پاسخ مناسب همچون دوردوم سال84علیرغم میل باطنی به شمارای خواهم داد اینجانب از12سالگی بسان حســـین فهمیده درتمامی عرصه های نبردوسنگرعلم ودانش حضوری فعال داشته ودر14و15سالگی موج انفجار و تیرخلاص جنگ رادررویا رویی مستقیم بادژخیمان بعثی تجربه کرده ومدتهابدلیل سن کم بدون پرونده در جبهه ها حضورداشته ام چنانکه سوابق وشواهددال براین مطلب است0ازخودمیگویم تابدانی که وابستگی به هیچ شخصیت وگروهی ندارم ازوقتی مناظره تان به پایان رسید همانندتمامی ایثارگران بغض گلویم رامی فشردبرای تخلیه روحی سری به گلزارشهدا زدم تابایادکسانی آلام خویش راتسکین نمایم که دلبستگی شدیدی به میرحسین داشتند به شهداعارض گردیدم خوب شدکه رفتید وندیدیدکه بعدازشما بامیرحسین چه کردندیادم آمدکه آزادگان هم دربدو ورودبه میهن سراغ میرحسین رامی گرفتندو وقتی سیمای این مردمجاهد رامی دیدندباگریه می گفتند موهای مهندس چقدرسفیدشده اند واما سوالات: 1- مگرشمادرمجموعه حکومتی هاشمی رفسنجانی درزمانیکه میرحسین فرصت نیافت به مدیریتی نرسیدید که موجبات عنوان رجل سیاسی رابرای حضورتان درمناصب بعدی وریاست جمهوری رابرایتان فراهم آورد 2-چرادرزمانیکه میرحسین نخواست درتوسعه اقتصادی دوران سازندگی که تبعاتی برای محرومان داشت شریک گرددشما منصب حکومتی گرفتیدودرموقع واگذاری اموال دولتی نه تنهالب فروبستیدکه هاشـمی رادرسال75شخصیتی کم نظیرقلمدادنمودیدآیا درآن زمان به بلوغ سیاسی نرسیده بودیدیا000 3-درسال 76مگرازاوضاع ناطق نوری وفرزندش خبرنداشتیدکه صراحتا وتاکیداازاوحمایت کردیدومیخواستید هرطورشده اورابرکرسی ریاست جمهوری بنشانیدوناطق نوری راچهره موردتائیدمقام معظم رهبری خواندید 4-سیدیادگارشهداراآزردیدآیادرروزقیامت جواب شهداواولیا وائمه راچگونه خواهید داد 5-بدکردیم باکسانیکه مدیونشان هستیم بیائیم به چندروزدنیا دلخوش ننمائیم ودرایام باقیمانده به درگـاه پروردگاراحدیت روی آورده وتوبه نمائیم 6- کدامیک ازوزراویارانتان درایام ریاست جمهوری هاشمی حذف شدند ویاازریاست جمهوری ناطق نوری حمایت نکردند وکسانی راکه به غیرناطق رای دادندراتکفیرنکردند 7- حال چگونه است که درمجادله بحث ناطق نوری راکه نتوانست دردولت موسوی دوام آورد به میان میاورید 8- اگررای بیاوریدبا مفسدان وخانواده های آنان که همگی درارکان حکومـــت هستندچه میـکنید چــگونه میخواهید ومیتوانیدبا رئیس مجلس خبرگان وبازرس ویژه مقام عظمای ولایت بستیزید به مردم بگوئید 9- شما درمورداعتمادمقام معظم رهبری به هاشمی وناطق نوری که کلیدی ترین پست ها رابه آنان دادند ویا اعتمادفقها که ریاست مجلس خبرگان رابه شما سپردندچه میگوئید بنده تاکید میکنم که به هاشمی وعلی الخصوص ناطق نوری حساسیتی نداشته ودرتقابل هاشمی با شماعلیرغم همه دانسته هایم به شما رای دادم ودر صورتیکه پاسخ سوالاتم رابدهید رای خود راازموسوی به شمابرمیگردانم این راهم میگویم که هرکس رئیس جمهورشود مافقط هزینه داده ومثل همیشه پشت خط می مانیم وسهمی نمیخواهیم چراکه ازدوستداران امام جزاین پسندیده نمیباشد

۱۳۸۸ خرداد ۷, پنجشنبه

فاکتور8واقعیتی انکارناپذیروچاره کار(مشکلات ومافیای درمان)





حمیدمظاهری

آیا درمان وسلامت دراین مملکت متصدی ندارد
اینکه درزمینه های مختلف اقتصادی تجاری مافیایی درایران فعالیت می نمایدیانه مسئله ای است که درچندین سال اخیربتوسط مراکزقدرت وشخص رئیس جمهور به آن دامن زده میشودصداوسیما هم باساخت سریال فاکتور8نشان دادکه مسئولین حکومتی علیرغم وقوف به این مسئله ازحل آن ناتوان بوده ویا000 زدوبندهای سیاسی موجب گردیده تادلسوزان انقلاب هم چشم خویش راازدیدن فجایع اجتماعی ببندند0همان مسئله ای که درقضیه زمین خواری رخ داد وبنده جزکسانی بودم که دراین راه هزینه های فراوانی پرداختم تا باندازه توان زالوصفتان رامعرفی نمایم که متاسفانه دستهایی را دخیل در قضیه یافتم که برحیرتم افزود0 وقتی درایام انتخابات رانت خواران وثروت اندوزان باعناوین کمک به توسعه فرهنگی سیاسی مبالغ هنگفتی به حساب نامزدها واریز می نمایندمجریان وقانونگذاران هم پس ازانتخــاب چشــم وگـوش بسته دراختیاراینان قرارمیگیرندولب فرومی بندندتانسلی که میایدتاوان سنگینی بپردازد0 ازکـل میگذریم وزیادخود رادرمخاطره نمی اندازیم؟به مسـائلی جزاشاراتی می نمائیم کـه مـدیـران ونمایندگان چون مشغول بخودندازدیدن آن هم ترس دارند واین جزتبدیل به کل میگردد0 پزشکانی که تشخیصشان معطوف به دستگاههایی است که فقط پول تولید میکنند وبعضاخاصیتی ندارند0پزشکی که به فکر برج سازی است مشخص است که سواد آن رانداردکه بصــورت بـالیـنـی علت بیماری راتشخیص دهدفلذاتشخیص هردردجزیی رابه دستگاههایی چون MRI-CT-آندوسکوپی تست ورزشی -تالیوم اسکن ورکوو000می سپارد تاهم پوششی برناتوانی معلوماتی وی باشدهم اینکه عوایدی ازآن محل دستگاهای یاد شده به جیب بزند0ودرچنین آشفته بازاری فاکتور8که سهل است گاها مشاهده میگردد که برای ساده ترین داروهای روتین تولید داخل هم یک شبه بازارسیاه درست میکنند0وقتی فردی فقط بدلیل فارغ التحصیلی ازرشته داروسازی صاحب داروخانه ای باحق امتیازی به ارزش 2000000000ریال وبالاترمیگردد مشخص است که داروسازان بعنوان یک کاسـب عمل نمایند وداروخانه محلی برای تجارت گردد0بنده به جرات میگویم اکثرداروسازان حتی ساعتی درداروخانه خود به وظیفه خطیر مسئولیت فنی نمی پردازند ویک نفرنسخه پیچ بیسواد حتی اغلب زیردپیلم درداروخانه هابه این مهم مبادرت می ورزند طوریکه به مرورزمان سواد داروسازتحلیل رفته واغلب به اندازه نسخه پیچی بامدرک سیکل سواد دارویی ندارند چرا که به حرفه شریف برج سازی و واسطه گری ودلالی وقاچاق و000می پردازند0 قاچاق دارو حکایت مخصوص به خود دارد که اینجانب آماده ام جهت برچیدن مفسدان این حوزه و پاکسازی این حریم حتی بذل جان نمایم0

۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

تربیت یافتگان دامان هاشمی



















حمیدمظاهری
خطاب به آنهائیکه هاشمی رااصلاح طلب میدانند شماکه درمناظره تان ميگوئيداصلاح طلبان با۴کانديدواردانتخابات رياست جمهوری نهم شدند.هاشمی راهم ازاصلاحات تلقی ميکنيد.درصورتيکه ايشان قبل ازانتخابات خودرااصولگرا می ناميد وبارها تاکيدميکرد اگراصولگرايان به اجماع مناسب برسندمن نمی آيم.ايشان دردهه ۷۰باعث حذف جناح چپ شدند.من تاشب انتخابات منتظر بودم بيبينم هاشمی تغييری دررويکردخودبيان ميدارديانه که ديدم عوض اذعان به اعتقادات سياسی ورويکرد جديدش ازپرداخت۱۰ميليون برای هرخانوارحرف زد.فلذا به خشم آمده و به احمدی نژادرای دادم.عمادافروغ حرف خوبی درجلسه رای اعتماد وزرا زدگفت:اگرحريف ايشان رای می آورد کداميک ازوزرای پشنهادی احمدی نژادرامعرفی نميکرد.بيشترکابينه ابواب جمعی ورئيس جمهوردولت نهم دردامان هاشمی پرورانده شده ومسئوليت داشتند.البته اين هاشمی سالهای دورازخانه (۸7-84)حمايت کردن دارد.چون فکرميکنم به هويت واقعی خودبرگشته وعملکرد مثبتی درقبال ومقابله بامحافظه کاران داشته است شما دیدگاه احمدی نژاد رادرسال۱۳۷۵ راجع به هاشمی ببینیدچگونه عده ای امروز از16سال قبل سخن می گویند وآن دوران رانقادی می نمایند درحالیکه خودازهواداران وطرفداران آن زمان سیاستهای اقتصاد آزاد مطلق بوده وآزادی لجام گسیخته اقتصادی راترویج می نمودند ومهرتائیدی برتنگناهای موجود سیاسی جامعه وفقرفرهنگی می زدند و مسئولیتهای کلان راعهده دارگردیدند وتوسعه اقتصادی راپرچم داری کرده و درموقعی که کروبی وخاتمی حذف شده وموسوی فرصت خدمت نیافت اینان براریکه قدرت تکیه زدند ودراستانداری ها وسفارتخانه ها بکارگیری شدند۰دکتر احمدی‌نژاد در یک گفتگوی اختصاصی با روزنامه «ایران» گفته بود: «آیت‌الله رفسنجانی –رئیس‌جمهور وقت ایران- همیشه و در همه ابعاد در صحنه‌ها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیین‌کننده است و نام هاشمی در تاریخ پرافتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد.»اوکه درآن سال استانداراردبیل بوداذعان نموده بود:
«آقای هاشمی رفسنجانی به خاطر تصویب لایحه استان شدن اردبیل، حق بزرگی بر مردم استان دارند و لذا باید از ایشان استقبال تاریخی و به یاد ماندنی صورت گیرد.»

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبه

دوئل رو در رو


دویاردیرین ورقیب امروز


وآیا درکنارهم خواهند بود؟احتمال معاون اولی یکی
برای دیگری وجود دارد؟

عکس: بقایای دست راست حضرت یحیی(ع)!


به گزارش پایگاه تحلیلی – خبری ایران بالکان (ایربا) دست راست ”يحياي“ تعميد دهنده، بقاياي جسد تئودور استراتيلات با قدمت 1600 ساله، جمجمه فورونياي مقدس مربوط به سده‌هاي اول ظهور مسيحيت و تکه هایی از صليبي كه عيسي مسيح بر آن مصلوب شده در صومعه تستينيه نگهداري مي‌شود که به سبب شفای تعداد زیادی از بیماران و حل مشکلات مردم، به نوعی "دارالشفا" در منطقه بالکان تبدیل شده است. منابع كليساي ارتدكس شفاي بيماران و حتي به سخن آمدن افرادي كه قادر به تكلم نبوده‌اند را نشانه کرامات بقاياي اجساد اولياي مقدس و صليب و تمثال مريم مقدس در این مکان مي‌دانند

سوتکی که بشکندسکوت مرگبارم را


عکس- مقبره یوسف نبی (ع)


۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۹, شنبه

درسوگ کوثرنبی اکرم(ص)

عایشه!فاطمه جنت من است عایشه!فاطمه کوثرمن است
هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه (س)رادرسوگ پدربه تصویربکشدجز
ناله های بیت الاحزان فاطمه؟ ازکتاب کشتی پهلوگرفته ی سیدمهدی شجاعی
امروز به روایتی سالروز شهادت حضرت فاطمه(س) است، بانویی که به واسطه کرامت و تقوای بی‌نظیر خود پرافتخار زیست و با یادگارهایی که از برجای گذاشت، جاودانه شد .
فاطمه زهرا محبوبترین چهره دینی، علمی، ادبی، تقوایی و اخلاقی مسلمانان و حتی دیگر مردم جهان است . شخصیت حضرت فاطمه زهرا سیدة نساء العالمین اسوه و الگویی کامل برای تمام زنان عاشق عفت و فضیلت است .
در دامن پاک آن حضرت دو امام بزرگوار و دو شخصیت ممتاز عالم بشری، حضرت امام حسن(ع) مظهر حلم و وقار و حضرت امام حسین (ع) سرور شهیدان تربیت یافتند، زینب کبری(س) مظهر شجاعت و نمونه سخنوری و حق طلبی نیز در دامان فاطمه زهرا پرورش یافت.
نامها و لقبهایی که آن حضرت دارد همه بیانگر صفات و سجایای ملکوتی اوست، صفاتی چون صدیقه طاهره ، زکیه ، زهرا ، سیدة النساء العالمین و خیر النساء و بتول .
و شگفت تر از همه " ام ابیها " یعنی " مادر پدرش " است که بیانگر علاقه بسیار زیاد حضرت فاطمه است به پدر بزرگوارش و اینکه با همه کمی سن از آغاز کودکی ، پناهگاه معنوی و تکیه گاه روحی مانند خدیجه ، برای پدر بزرگوارش بوده است .
حضرت فاطمه زهرا وارث صفات بارز مادر بزرگوارش خدیجه بود ، در جود ، بخشش ، بلندی نظر و حسن تربیت وارث مادر و در سجایای ملکوتی وارث پدر و همسری دلسوز ، مهربان و فداکار برای همسرش علی(ع) بود .
فاطمه در کنار مادر و آغوش پر مهر پدر تربیت شد و علوم و معارف الهی را از سرچشمه نبوت فراگرفت و آنچه را به سالها آموخت، در خانه همسر به مرحله عمل گذاشت و چون مادری سالخورده و کدبانویی آزموده که تمام دوره های زندگی را گذرانده باشد، به اهل خانه و آسایش شوهر و تربیت فرزندان توجه می کرد و آنچه را بیرون خانه می گذشت ، مورد توجه قرار می داد و از حق خود و همسرش دفاع می کرد .
پس از رحلت پیامبر اکرم، فاطمه سرور زنان عالم و سرور زنان این امت ، این نوگل خندان باغ رسالت بر اثر تندبادهای حوادث ، بسیار زود پرپر شد.
وفات حضرت زهرا بنابر روایاتی هفتاد و پنج روز پس از وفات پیامبر و در 13 جمادل الاول سال یازدهم هجری است و در برخی روایات نیز نود و پنج روز پس از رحلت پیامبر و سوم جمادی الثانی نیز ذکر شده است .
از آنجا که پیکر مطهر حضرت فاطمه (س) بنا به وصیت ایشان ، شبانه و مخفیانه به خاک سپرده شد، محل دفن ایشان مشخص نیست .

چه کسی با منافقین مبارزه کند؟

حمیدمظاهری
درکوران جنگ قرارداشتیم درمسجدمحل مردی داشتیم که فقط وزیر شعاربود شعارهای جذابی یاد می گرفت وفریاد می نمود وهر وقت موقع عمل می رسید صحنه راترک کرده وبه گوشه ای می خزید همچون کسانیکه امروز ازخاطرات انقلاب وجنگ می گویند ویک روز هم حتی ازدوردستی برآتش نداشته اند۰خلاصه ازبدحادثه روزی به یکی ازرزمندگان که قصد عزیمت به جبهه داشت گفتم که به فلانی بگو این باراسم نوشته ام با هم برویم آن بسیجی به سراغ وی رفته وآن جمله رابه گمان آنکه ایشان خوشحال می گردند به ایشان می گویند ودرپاسخ با ناسزا وبهمراه فحاشی می شنوند که احمق اگر من بروم چه کسی درمقابل منافقین بایستد و مبارزه کند؟

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۵, سه‌شنبه

عکس: عیادت رهبر معظم انقلاب از پدر مهندس موسوی

















برای اولین بار تصویر دیدار رهبر انقلاب با میرحسین موسوی که چندی پیش در منزل پدر وی انجام شده، منتشر شد.
به گزارش قلم نیوز، به نقل از سایت«آینده»، این دیدار مدتی پیش انجام شده و آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی برای عیادت از پدر مهندس موسوی به منزل وی در منطقه بوذرجمهری تهران رفته‌اند و در دیداری صمیمانه که علاوه بر مهندس موسوی دیگر اعضای خانواده این دو شخصیت نیز حضور داشته‌اند، از پدر ایشان عیادت کرده‌اند. در یکی از دیدارهای رهبر انقلاب نیز ایشان عصایی را به پدر مهندس موسوی هدیه داده اند. روابط صمیمانه و نزدیک «میرحسین موسوی خامنه» با آیت‌الله «سید علی حسینی خامنه‌ای»، علاوه بر مسئولیت‌های این دو بزرگوار به خاستگاه ایشان، «خامنه» نیز برمی‌گردد.
خامنه یکی از شهرهای استان آذربایجان شرقی و مرکز بخش مرکزی شهرستان شبستر در 75 کیلومتری تبریز است. با این حال برخلاف برخی شایعات درباره ارتباط نزدیک فامیلی موسوی و رهبری انقلاب، آن‌ها صرفاً رابطه فامیلی دوری با هم دارند. آیت‌الله خامنه‌ای و میرحسین موسوی هر دو علاوه بر عضویت شورای انقلاب، از پایه‌گذاران حزب جمهوری اسلامی بوده‌اند و همچنین آیت‌الله خامنه‌ای صاحب امتیاز روزنامه جمهوری اسلامی ـ ارگان این حزب ـ و مهندس موسوی، مدیرمسئول و سردبیر آن بوده‌اند. با وجود آن که به دلیل اختیارات درهم تنیده رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در دهه اول انقلاب برخی اختلافات ناگزیر بین رهبر انقلاب (رییس جمهور وقت) و موسوی رخ داد و منجر به اصلاح قانون اساسی شد، اما مهندس موسوی تأکید کرده که هماهنگی با رهبری، یکی از ملزومات اولین مقام اجرایی کشور است. مهندس موسوی پس از پایان نخست‌وزیری خود و آغاز رهبری آیت‌الله خامنه‌ای، به عنوان مشاور رهبر انقلاب و نیز عضو منصوب ایشان درمجمع تشخیص مصلحت نظام مشورت‌های خود را به رهبر انقلاب ارائه می‌داده است. همچنین، مهندس موسوی از کسانی بود که بدون داشتن مسئولیت اجرایی از سوی رهبر انقلاب به جلسات هم‌اندیشی سران نظام که برای مشورت درباره مسئله هسته‌ای تشکیل شد، دعوت گردید و در آن جلسات نیز موضع وی برخلاف مواضع برخی مسئولان وقت، به موضع حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مبنی بر مقاومت بر فناوری اتمی نزدیک بود.