۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

جانبازمیراکبرمظاهری




تمام دنياى خود را فداى آخرتش كرد !
روزگارى فرزندى از تبار هابيليان در روز عيد قربـان از پـدر خـويـش مـى خــواهـد تــا همـچـون ابراهيم خـلـيـل الله، اسماعيلش را به قربانگاه ببـرد و فـدايـى راه سـالار شـهـيـدان حسين بن على (ع)و نهـضـت بزرگ خمينى كبير (ره)نمايد . شهيد سيـدرضا مظاهرى مقدم پس از عمليـات مـسـلـم بن عقيل طـبـق گـفـتـه خـودش (خطاب به ابـوى گرانقـدرش ) كه آشكـارا به ديدار معـبـودش نايل آمده بـود درخواست خود را با ادبيات فوق به پدر عـرضه مى كند و لحظاتى بعد در كنار پدرش كه همسنگر وى بود به فيض عظيم شهادت مى رسد . سيد بزرگوار جانباز انقلاب اسلامى حاج ميراكبر مظاهرى مقدم پس از عروج سرخ جگرگوشه اش ، پيكر رضا را به پشت منتقل مى كند و از آن هنگام با خداى خويش پيمان مى بندد تا آخرين لحظه عمر بـه مـبـارزه و تلاش و كـوشش در راه امام (ره)و شهدا ادامه دهد و تا آخرين دقايق جنگ در جبهه مى ماند و لحظه اى كوتاهى در اين عرصه را جايز نمى شمرد . صحبت از سيره پيرى از تبار سلسله بى انتهاى خاندان اهل بيت (ع)است . همو كه شرح زندگى فردى اش مى تواند اميدى ديگر فرا روى نااميدى هاى جوانان بگشايد .حاج اكبر عليـرغم سن و سال بالايى كه داشت تا آخرين روز عمـر پـر بركتش سنگر علم را ترك نكرد و در كلاس هاى متعدد تحصيلى ، تقويتى و كنكور حضور مى يافت و علت آن را روحيه دادن به رزمندگان مى دانست تا با مشاهده اراده بالاى او سنگر علم و دانـش را رها نكنند و چه بسيار پـزشكان و مهندسين ايثارگرى كه تنها علت موفقيت خويش را روحيه گرفتن از اين حركت او مى دانند .
با پتانسيل فـراوانى كه داشت همـزمان در يك روز و در چند محل انجـام وظيفه مى كرد .چنانكه حضـورشان در نواحى مختل بسيـج ، مـراكز مختل سپـاه و ادارات و سازمان هاى مختل گواه اين واقعيت است . از خصـوصيات بـارز اخـلاقـى وى عدم وابستگى به دنـيـا، سـاده زيـسـتـى خويشتن دارى ، صله رحم ، احترام به كوچكترها، تلاش براى رفع مشكل مردم به ويژه مسأله اشتغال (حداقلبـراى 500 نفر )را مى تـوان نام برد .جالب اينكه در عين بهـره مندى از مواهب عديده دنيـوى كه مالك زمين هاى متعددى از قبـل از انقلاب در شهر تبريز بـود و امتيازات و سهميه هايى امكان بـرخوردارى از آنها را داشت در هنگـام رحلت چيـزى از خود باقى نگذاشـت چـرا كه همه دارايى هـاى خود را وق كرد و به راستى تمام دنياى خويش را فداى آخرتش كرد . حاج اكبر مظاهرى پس از سال ها تحمل درد و رنج جراحات به جاى مانده از جنگ در آذرماه سال 80 به ديدار معشوق شتافت .
حميد مظاهرى راد

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

احمدی نژادغیرقابل پیش بینی


حمیدمظاهری
خوشم میاید که این آقای احمدی نژاد کاملا غیرقابل پیش بینی است و به دلیل همین
خصیصه اش بود که در انتخابات ۸۴در دور دوم به ایشان رای دادم۰خصلت خوبی که دارد
نسبت به هوادارانش بی اعتنا است جناح به اصطلاح اصولگرارا سر کار میگذارد۰بنده
خواهان موسوی بودم ولی در تمامی صحبتهایم گفته ام احمدی نژاد آدم پر دل و جراتی
است ۰هاشمی وخاتمی در آن وضعیت حساس و بحرانی با آن همه محبوبیت میان
علما و روحانیون نتوانستند مانع زندان رفتن کرباسچی و عبدالله نوری گردیده و یا
مهاجرانی را در وزارت نگه دارند ولی احمدی نژاد با آنهمه انتقاد اصولگرایان وعلماو
نمازگزاران جمعه و نمایندگان مجلس و حتی مدیر مسئول روزنامه کیهان نه تنها
مشایی را عوض نکرد بلکه او را به عالی ترین سمت دولتی بعد از خود ارتقا داده
و به نوعی مزد هودارانش را پرداخت البته در مباحثه عده ای میگفتند که این جسارت
وی از تکیه وی بر برخی نهادهاست که بنده آنرانفی نموده و بر جسارت ذاتی اش تاکید
داشتم این انتصاب نشان داد که در تحلیل خویش اشتباه نکرده ام۰احمدی نژاد طوری
بر اهداف خویش مصمم است که علیرغم قضاوت عده ای که او را فرمانبردار عالمی
میدانند حتی در اصول از ایشان هم تبعیتی ندارد۰طوریکه حتی آن عالم هم برخی
اوقات از رفتار مشایی انتقاداتی داشته است۰در سالهای گذشته جمع یاد شده از
اقدامات مشایی در قضایای مطروحه توسط ایشان درخصوص دوستی با مردم اسرائیل
- ادغام سازمان حج با گردشگری پلورالیسم و رقص در حضور ایشان در ترکیه انتقادات
جدی داشته و خواستار برکناری فوری وی بودند۰

تربیت سگ توسط پلیس



خلخالی اصلاح طلبی واقعی

حمیدمظاهری
بعضی ها محافظه کاری نمی دانند و نمی توانند در رمانهای حساس
محافظه کار باشند شاید بعضی ها زمان ومقتضیات آنرا ملاحظه
ننموده و اتفاقات زمانی خاص را در زمانی دیگر بسنجند بنده به دفعات
مختلف گذر زمان را هشدار داده و در سنجش وقایع واتفاقات آنرا لحاظ
نموده ام در فرصتی دیگر درباره آن مطالبی با مثالهای خاص خود خواهم
آورد0در این مقال میخواهم درباره آیت الله خلخالی سخن بگویم همو که
شاید اولین شخصیتی باشد که تمام آبرویش را به پای نظام ریخت0با تمام
وجود وارد گردید تا نظام را نجات دهد0
تمام انقلابها در اوایل کار با بحرانهای عدیده ای مواجهند که مدیریت آنها در
صورت عدم اقتدار انقلاب را با شکست مواجه می نماید خلخالی در مواقع
بحرانی آستین ها را بالا زد وارد گود گردید و تهمت شنید او در مواجهه با
مسائل مختلف شاید به نظر امروزی بهترین تصمیم ها را نمی گرفت ولی
بنظر نگارنده اگر موارد مطروحه در خصوص ایشان در زمانش بررسی گردد
حتی اگر تصمیماتشان هزینه هایی بر نظام تحمیل می نمود ولی در نوع خود
بی نظیر بود0در حکم صادره توسط ایشان در مورد محکومانی چون هویدا و
روسای ساواک و نظام گذشته علیرغم اینکه می دانست که هویدا نکات
گفتنی فراوانی دارد و بر به اعتقادنظر مرحوم بازرگان در درون خود صحه
می گذاشت اما با احساس رد پاهای گوناگون در این پرونده و وقوف کامل
بر فشارهایی که در داخل و خارج وارد میگردید تا اجرای حدود الهی راسبب
گردیده و پایه های نظام را متزلزل نموده و موجب سست گردیدن عزم و اراده
مردمی شود در یک دو راهی مشکل بهترین تصمیم را اتخاذ نمود0
آیت الله شریعتمداری را فقیهی مجتهد می دانست اما وقتی می دید لازمه
حفظ نظام روشنگری است بر او می خروشید و می گفت شاه که رفت ملایش
هم باید برودمجتهدش هم باید برود چون می ترسید عافیت طلبی در آن برهه
زمانی مسیر انقلاب را عوض نماید0ضرورت زمان و مکان همان ضرورتی است
که متاسفانه منتقدان شریعتی هم در موردایشان آنرا لحاظ نمی نمایند
شریعتی بر روحانیتی می تاخت که در قبال طاغوت مبارزه نمی نمود و در
مقابل صهیونیسم موضع گیری نمی کرد طوریکه می گفت عجبا که از
خاخام ها و کشیک ها و رهبران یهودی و مسیحی می بینم کسانی را که بر
علیه اسرائیل مبارزه میکنند وافسوس که از رهبران تشیع و مسلمین فقط
امام خمینی است که پیشتاز است0
البته نشستن در جای گرم و نرم و قضاوت در مورد خلخالی و دیگران سهل
است برای قضاوت صحیح می بایست خود را در حال و هوای زمان ومکان خاص
رویداد قرار داد البته من وجود اشتباهات راکتمان نمیکنم و آنرا اجتناب ناپذیر
میدانم زیرا که دیکته نا نوشته غلط ندارد زیبا کلام که بعنوان هیئت حسن نیت
برای حل مسئله کردستان در اوایل انقلاب از طرف مرحوم بازرگان به آن منطقه
اعزام شده بود می گفت که خلخالی تصور می نمود که من در خصوص مسائل
دموکرات و کومله مصالحه کرده ام آمده بود تا مرا در کردستان مجازات نماید
خدا رحم کرد که ایشان را از تهران خواستند و از حیاط مکانی که در آن مستقر
بودیم سوارهلیکوپتر شد و رفت و الا مرا اعدام کرده بود0خلخالی که تائید امام
را پشت سرش داشت متاسفانه بعدها مورد بی مهری های فراوانی قرار گرفت
و مسئولین نظام عملکردش را زیرسوال برده و در انتخابات صلاحیتش رد شد و
همان موقع بود که به سخن آمده و در روزنامه رسالت سواد فقهی خود و
همردیفی با شهید مطهری را یاد آور گردید او مجتهدمبارزی بودکه در دوران
آرامش نظام نشان داد که اعتقاد به افراطی گری ندارد و شرایط زمان موجبات
عملکرد سالهای پیشین را سبب گردیده چونان که به جرگه اصلاح طلبان پیوست
هر چند که اصلاح طلبان انتساب این شخصیت به خودشان واهمه داشتند

۱۳۸۸ تیر ۱۹, جمعه