۱۳۸۷ بهمن ۲۶, شنبه

سربدار

نويسنده: حميد مظاهري راد
هماره عاشق و از نسل سربداران بود سيدرضا به سال 1340 در خانواده اي مذهبي و اصيل در شهر تبريز متولد شد. از همان اوان نوجواني درپي كسب حقيقت با آرمان هاي بزرگ پرچمدار نجات مسلمانان در قرن حاضر آشنا گرديد. در سال هاي 1355 و 1356در حاليكه تحت تعقيب ساواك بود دستگير و زنداني گرديد. ايده و آرمان سيد تشكيل هسته هاي مقاومت مردمي و روشنگري اقشار مختلف و آحاد مردم علي الخصوص جوانان بود. در هيئت هاي حسيني و مدارس و مساجد و اجتماعات مردمي از امام سخن مي گفت و اهتمام شديدي درخصوص نشر اعلاميه هاي امام بخرج مي داد. با همفكري و همراهي عده اي از جوانان روشن ضمير، پايه هاي اصلي هسته هاي مقاومت را بنيان نهاد چنانكه هسته و پايگاهي به همين نام (شهيد مظاهري) در شهر تبريز فعاليت مي نمايد كه از اولين هسته هاي مقاومت شهري مي باشد. سيد بعد از پيروزي انقلاب به سپاه پاسداران پيوست و با اصرار فراوان با عنايت به اينكه مسئولين وجودش را در شهر غنيمت مي دانستند در جبهه هاي جنگ حضور يافت. در عمليات مسلم بن عقيل او يكي از فرماندهان شجاع اين عمليات بود. سيد علاقه وافري به مادرش داشت و از جبهه مرتباً با ايشان تماس مي گرفت يا نامه مي نوشت. اين اواخر، يك ماهي مي شد كه نتوانسته بود با مادرش تماس بگيرد. نامه اي نوشت كه بيشتر به وصيتنامه شباهت داشت. در نامه نوشته بود كه مي دانستم برنمي گردم. لذا نامه نمي دادم تا مهرم مقداري از دلتان كنده شود. نامه را به صندوق پست انداخت و زماني كه به پايگاهشان برگشت هواپيماهاي دشمن شروع به بمباران كردند و سيد به سلاله پاكش ملحق شد0