روش طبيعت درمانى نيروهاى شفابخش طبيعت را به عنوان مهمترين عامل درمان بيمارىها باور دارد. اين مكتب درمانى مىگويد درمان بيمارى (هر گونه بيمارى كه باشد) مستقيماً وابسته به عمل نيروى شفابخشى طبيعت موجود در بدن انسان است.
تاريخچه شكل گيري اين روش چيست؟ بيمارى تنها يك پديده ناشناخته نامطلوب نيست كه پزشك از ابتداى پيدايش علايم ظاهرى آن بكوشد با استفاده از عوامل خارجى (داروها) آن را سركوب كند، بلكه بازتاب و نمايش كوشش بدن انسان براى بازسازى تعادل و توازن انرژىهاى درونى است كه آشفته و كم و زياد شدهاند. بنابراين درمان بيمارى و بازيابى تندرستى، بىترديد كار طبيعت است كه نيروهاى آن به تنهايى، يا با يارى داروهاى پزشكى و اصلاح روش زندگى، سرانجام تعادل انرژيايى بدن را بازسازى مىكنند. اساس اين روش كشف و رفع ريشه مولد بيمارى است خواه چنان زمينهاى شيميايى باشد (كجروى در خوردن، نوشيدن، تنفس، دفع و غيره)، خواه مكانيكى باشد (حالات زيانآور رفتارى و سوءاستفاده از بدن به ويژه بدشكلى ستون فقرات، انقباض عضلات، مفاصل سخت يا خراب شده و غيره)، يا روانى - ذهنى باشد (نگرانى، افسردگى، وسواس، اسكيزوفرنيا و غيره) .آنچه او مىكوشد انجام دهد اصلاح كليّت وجود شخص بيمار و شيوه زندگى اوست نه سركوب كردن و رفع كردن علائم ظاهرى بيمارى او. روش اجرا چگونه است؟ درمانگران طبيعت درمانى چون ديگر پزشكان از آزمايشهاى خون، ادرار، عكسبردارى با پرتو ايكس و غيره استفاده مىكنند. افزون بر آنها، درمانگران طبيعت درمانى از روشى كه سوءاستفاده از بدن به ويژه بد نشستن، بد راه رفتن، بد ايستادن و غيره را مشخص و اصلاح مىكند نيز استفاده مىكنند. درمانگر طبيعت درمانى مىكوشد روشن كند وضعيت نامطلوب بيمارش نتيجه اين گونه سوءاستفادهها هستند يا نه. از زاويه ديگر پرداختن به اصلاح تغذيه بيمار نقطه آغاز هر كوشش درمانى به روش طبيعت درمانى است. درمانگران طبيعت درمانى باور دارند كه بسيارى از دردها و ناراحتىها و بيمارىها مولود ذهن آشفته يا كجپندار هستند. نكته اصلى در اين نگرش اين است كه آزادسازى ذهن از فشارهاى روانى و تجربيات تلخ به بدن امكان مىدهد خود را بازسازى كند و نيروهاى طبيعى خود را به طور كامل در شفاى بيمارىها به كار گيرد. چنين است كه درمانگران طبيعت درمانى با استفاده از همه عوامل و وسايل معقولى كه در دسترس دارند مىكوشند به بيمار كمك كنند شيوه زندگى خود را اصلاح كند و تعادل طبيعى آن را به آن بازگرداند. اين روش چه كاربردي دارد؟ روش طبيعت درمانى نتايج خوبى در درمان بيمارىهاى زير نشان داده است: بيمارىهاى رودهاى، گلو درد، ناراحتىها و زخم و تورم جدار معده، برونشيت و ديگر ناراحتىهاى تنفسى، بواسير، انواع ناراحتى هاى دستگاه گوارش و جگر، دردهاى مهرهاى و مفصلى، برخى انواع آرتروز و رماتيسم، سرماخوردگى، انواع عفونتهاى داخلى، انواع افسردگىها، اختلالات عصبى - روانى، بيمارىهاى مولود كمبود ويتامين ها و مواد معدنى ضرورى، انواع سردردها و ديگر دردهاى ناشناخته، خستگىها و ناتوانىهايى كه علل ناشناخته دارند، آبريزش بينى و حساسيتهاى مزمن، نقرس، فشار زياد خون، چربى زياد خون، چاقى و حتى بيمارىهاى خيلى خطرناك چون بيمارى قند و سل ريوى
تاريخچه شكل گيري اين روش چيست؟ بيمارى تنها يك پديده ناشناخته نامطلوب نيست كه پزشك از ابتداى پيدايش علايم ظاهرى آن بكوشد با استفاده از عوامل خارجى (داروها) آن را سركوب كند، بلكه بازتاب و نمايش كوشش بدن انسان براى بازسازى تعادل و توازن انرژىهاى درونى است كه آشفته و كم و زياد شدهاند. بنابراين درمان بيمارى و بازيابى تندرستى، بىترديد كار طبيعت است كه نيروهاى آن به تنهايى، يا با يارى داروهاى پزشكى و اصلاح روش زندگى، سرانجام تعادل انرژيايى بدن را بازسازى مىكنند. اساس اين روش كشف و رفع ريشه مولد بيمارى است خواه چنان زمينهاى شيميايى باشد (كجروى در خوردن، نوشيدن، تنفس، دفع و غيره)، خواه مكانيكى باشد (حالات زيانآور رفتارى و سوءاستفاده از بدن به ويژه بدشكلى ستون فقرات، انقباض عضلات، مفاصل سخت يا خراب شده و غيره)، يا روانى - ذهنى باشد (نگرانى، افسردگى، وسواس، اسكيزوفرنيا و غيره) .آنچه او مىكوشد انجام دهد اصلاح كليّت وجود شخص بيمار و شيوه زندگى اوست نه سركوب كردن و رفع كردن علائم ظاهرى بيمارى او. روش اجرا چگونه است؟ درمانگران طبيعت درمانى چون ديگر پزشكان از آزمايشهاى خون، ادرار، عكسبردارى با پرتو ايكس و غيره استفاده مىكنند. افزون بر آنها، درمانگران طبيعت درمانى از روشى كه سوءاستفاده از بدن به ويژه بد نشستن، بد راه رفتن، بد ايستادن و غيره را مشخص و اصلاح مىكند نيز استفاده مىكنند. درمانگر طبيعت درمانى مىكوشد روشن كند وضعيت نامطلوب بيمارش نتيجه اين گونه سوءاستفادهها هستند يا نه. از زاويه ديگر پرداختن به اصلاح تغذيه بيمار نقطه آغاز هر كوشش درمانى به روش طبيعت درمانى است. درمانگران طبيعت درمانى باور دارند كه بسيارى از دردها و ناراحتىها و بيمارىها مولود ذهن آشفته يا كجپندار هستند. نكته اصلى در اين نگرش اين است كه آزادسازى ذهن از فشارهاى روانى و تجربيات تلخ به بدن امكان مىدهد خود را بازسازى كند و نيروهاى طبيعى خود را به طور كامل در شفاى بيمارىها به كار گيرد. چنين است كه درمانگران طبيعت درمانى با استفاده از همه عوامل و وسايل معقولى كه در دسترس دارند مىكوشند به بيمار كمك كنند شيوه زندگى خود را اصلاح كند و تعادل طبيعى آن را به آن بازگرداند. اين روش چه كاربردي دارد؟ روش طبيعت درمانى نتايج خوبى در درمان بيمارىهاى زير نشان داده است: بيمارىهاى رودهاى، گلو درد، ناراحتىها و زخم و تورم جدار معده، برونشيت و ديگر ناراحتىهاى تنفسى، بواسير، انواع ناراحتى هاى دستگاه گوارش و جگر، دردهاى مهرهاى و مفصلى، برخى انواع آرتروز و رماتيسم، سرماخوردگى، انواع عفونتهاى داخلى، انواع افسردگىها، اختلالات عصبى - روانى، بيمارىهاى مولود كمبود ويتامين ها و مواد معدنى ضرورى، انواع سردردها و ديگر دردهاى ناشناخته، خستگىها و ناتوانىهايى كه علل ناشناخته دارند، آبريزش بينى و حساسيتهاى مزمن، نقرس، فشار زياد خون، چربى زياد خون، چاقى و حتى بيمارىهاى خيلى خطرناك چون بيمارى قند و سل ريوى
تأثير طبيعت در به اختيار در آوردن استرس
تماشاي مناظر طبيعي زنده نه تنها از ميزان استرس افراد ميكاهد بلكه از عواقب آن مانند ناراحتيهاي قلبي و پرخاشگري كم ميكند.
به گزارش باشگاه خبرنگاران به نقل از پايگاه خبري هلث دي نيوز، توجه بيش از اندازه به مقوله تكنولوژي، فوايد طبيعت زنده در تسكين استرس را ميپوشاند.
براساس تحقيقات انجام شده از سوي محققان دانشگاه واشنگتن تماشاي مناظر طبيعي نه تنها از ميزان استرس ميكاهد بلكه از ايجاد ناراحتيهاي قلبي كه در نتيجه استرس ايجاد ميشود، كم ميكند.
تاریخچه ی سیزده بدر
همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید میداننددرباره ی سیزده به در هم روایت هست که :جمشید شاه پیشدادی روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرمخیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار راانجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورتسنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون ازخانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کردنداما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده به در از روی منابع مکتوب ،تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سیزده به در در فروردین یا صفر داده اند ، از همین رو برخی پژوهشگرانپنداشته اند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارداما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارددکتر غیاث آبادی پژوهشگرتاریخ وفرهنگ ایران باستان و باستان ستاره شناسدر این باره به گسترش بسیار، تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری این جشن اشاره می کند که بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه ،هر چقدر دامنه ی گسترش باوری فراخ تر و شیوه های برگزاری آن متفاوت تر باشد ، نشان دهنده ی دیرینگی بیشتر آن است.همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام « زگموگ » و در بابل با نام « آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده.بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدردارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.
همانطور که پیشینه ی جشن نوروز را از زمان جمشید میداننددرباره ی سیزده به در هم روایت هست که :جمشید شاه پیشدادی روز سیزده نوروز را در صحرای سبز و خرمخیمه و خرگاه بر پا می کند و بارعام می دهد و چندین سال متوالی این کار راانجام می دهد که در نتیجه این مراسم در ایران زمین به صورتسنت و آیین درمی آید و ایرانیان از آن پس سیزده بدر را بیرون ازخانه در کنار چشمه سارها و دامن طبیعت برگزار می کردنداما برای بررسی دیرینگی جشن سیزده به در از روی منابع مکتوب ،تمامی منابع مربوط به دوران قاجار می باشند و گزارش به برگزاری سیزده به در در فروردین یا صفر داده اند ، از همین رو برخی پژوهشگرانپنداشته اند که این جشن بیش از یکی دو سده دیرینگی ندارداما با دقت بیشتر در می یابیم که شواهدی برای دیرینگی این جشن وجود دارددکتر غیاث آبادی پژوهشگرتاریخ وفرهنگ ایران باستان و باستان ستاره شناسدر این باره به گسترش بسیار، تنوع و گوناگونی شیوه های برگزاری این جشن اشاره می کند که بر پایه ی قواعد مردم شناسی و فرهنگ عامه ،هر چقدر دامنه ی گسترش باوری فراخ تر و شیوه های برگزاری آن متفاوت تر باشد ، نشان دهنده ی دیرینگی بیشتر آن است.همچنین مراسم مشابه ای که به موجب کتیبه های سومری و بابلی از آن آگاهی داریم، آیین های سال نو در سومر با نام « زگموگ » و در بابل با نام « آکیتو» دوازده روز به درازا می کشیده و در روز سیزدهم جشنی در آغوش طبیعت برگزار می شده.بدین ترتیب تصور می شود که سیزده بدردارای سابقه ای دست کم چهار هزار ساله است.