نوشته :حمیدمظاهری
شرمساران روزگار ما آناني هستند كه تا همين چندي پيش با علم كردن شعار «واقعبيني» دم از سازش و تسليم عالم اسلام بلند كرده بودند. آن هيبت دروغين ابرقدرتي فرو ريخت. دو مغالطهي بزرگي در قضيهي فلسطين پديد آوردهاند. يكي اينكه ميگويند: «كشوري بنام اسرائيل يك واقعيت شصت ساله است و بايد با آن كنار آمد.» من نميدانم اينها چرا از واقعيتهاي ديگري كه در برابر چشم آنان است درس نميگيرند؟ مگر كشورهاي بالكان و قفقاز و آسياي جنوب غربي پس از هشتاد سال بيهويتي و تبديل به بخشهائي از شوروي سابق، بار ديگر هويت اصلي خود را باز نيافتند؟ چرا فلسطين كه پاره تن جهان اسلام است نتواند بار ديگر هويت اسلامي و عربي خود را بازيابد؟
- دومين مغالطهآن است كه گفته شود: «تنها راه نجات ملت فلسطين، مذاكره است!» در پاسخ بايد پرسيد: مذاكره با كي؟ با رژيم غاصب و زورگو و گمراهي كه جز به زور، به هيچ اصل ديگري معتقد نيست؟ آنان كه به اين بازيچه و فريب خود را دلخوش كردند چه به دست آوردند؟
- . - همت كنيد و طلسم مصونيت جنايتكاران صهيونيست را بشكنيد. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب را كه در فاجعهي غزه نقشآفرين بودند به پاي ميز محاكمه بكشانيد و به مجازاتي كه عدل و عقل حكم ميكند برسانيد. اين اولين قدمي است كه بايد برداشته شود. سران سياسي و نظامي رژيم غاصب بايد محاكمه شوند.
- كمك همه جانبه به مردم فلسطين و حمايت كامل از آنان واجب كفائي بر همهي مسلمانان است. دولتهائي كه به جمهوري اسلامي ايران و برخي ديگر از كشورهاي مسلمان بخاطر كمك به فلسطين خرده ميگيرند، خود متحمل اين كمك و حمايت شوند تا تكليف اسلامي از ديگران ساقط شود،و اگر همت و توان و شجاعت آن را ندارند، بهتر است به جاي خردهگيري و كارشكني، قدرشناسِ اقدامات مسئولانه و شجاعانهي ديگران باشند.
- پيشنهاد ما براي التيام داغ فلسطين يك راهكار كاملاً منطبق بر مردمسالاري است كه ميتواند منطق مشترك همهي افكار جهاني باشد. آن پيشنهاد اين است كه همهي صاحبان حق در سرزمين فلسطين اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي در يك همهپرسي، ساختار نظام خود را انتخاب كنند و همهي فلسطيني هائي كه سالها مشقت و آوارگي را تحمل كرده اند نيز در اين همهپرسي شركت كنند.
- اكنون مسألهي بازسازي غزه يكي از فوريترين مسائل فلسطين است، دولت حماس كه منتخب اكثريت قاطع فلسطينیان است و حماسهي مقاومتش در ناكام گذاشتن رژيم صهيونيستي، درخشانترين نقطه در تاريخ صد سالهي اخير فلسطين است، بايد مركز همهي فعاليتهاي مربوط به بازسازي قرار گيرد.
خطيب بليغ اجلاس اظهار داشت: «برخي كشورهاي عربي به نداي يا للمسلمين مردم فلسطين كمترين توجهي نكردند و در قضيه مهمي مانند فاجعه غزه با دشمن غاصب و ظالم همكاري كردند و بر سر ديگران فرياد زدند كه شما چرا به غزه كمك ميكنيد؟ اين همان منطق اخزم است كه پدر خود را كتك ميزد و اگر كسي دخالت ميكرد بر سر او فرياد ميكشيد؛ پس از او هم پسرش آن پدر بزرگ را به باد مشت و كتك ميگرفت و اين در زبان عربي مَثَل شد كه: انَّ بَنيَّ رمّلوني بالدّم شِنشِنةٌ اَعرِفُها من اَخزَم